جستجو

گوش کنید:

 

✍️ نویسنده و گوینده: نظام‌الدین عرب‌زاده جمالی

یکی بود، یکی نبود
غیر از خدا هیچ‌کس نبود
روزی بود و روزگاری بود.
در سالهای دور که نه، همین پارسال پیارسالا، توی یک شهر دووور که پر از خاطره بود، یدونه کارخونه بود.
کارخونه که نه مجتمع، شهرک، نمیدونم چی بگم، چطور بگم؛ هرچی که بود خیییلی بزرگ بود. بزرگ و مهم 🏭🏭🏭
انقدر بزرگ که کلی ارز و پول وارد اون شهر میکرد💷💶💴💵 شهر که نه، وارد کللل کشور می‌کرد.
پووول… شغغغل… رونننق… خلاصه که کلی جای پُز و افتخار و داشت.
جونم براتون بگه، از بد روزگار زد و ورق برای اون شهر و دیار برگشت.
چشمه‌ها خشکید، آب رودخونه‌ها تموم شد، برق رفت، گاز نبود (نبود که نه، بودااا، ولی سهم از ما بهترون بود) اسمشم گذاشتن ناترازی، خیلی شیک و مجلسی.
پس چیکار کردن؟ هرچی آوار کمبود و نداشته‌ها بود، ریختن رو سر همون کارخونه‌ها که خوب بودن. و کلی زحمت کشیدن تا چرخ عظیمشو وایسوندن. اما بازم چیزی درست نشد. نه فقط آب و برق زیاد نشد، بلکه اووون همه پول و شغل و رونق هم پر زد و رفت💸
بزرگا و ریش‌سفیدا که عاقلای اون شهر و دیار بودن، گفتن چه کنیم، چاره کنیم؟!🤔
آهاااا… هرکسی کار خودش، بار خودش، آتیش به انبار خودش. و حکم کردن که:
آهای کارخونه‌دارا، مگه آب نمیخواین؟ پای خودتون. برین و تأمین کنین😏
یکی نبود بگه: پدرتون خوب، مادرتون خوب، این آب که میگین خودش متولی داره، دفتر و دستک داره، وزیر و بودجه داره. ما چیکاره‌ایم؟
امر شد که:
نخیر، فضولی موقوف، همینی که هست. میخوای بخوا، نمیخوای هم بخواه؛ خلاصه که آش کشک خاله‌س.
هیچی دیگه اون کارخونه دارا دست بکار شدن تا آب جور کنن. با کلللی لوله از راه‌‌های دووور و تمیز کردن کلی فاضلاب تونستن کمی از شر کم آبی خلاص شن. (بگذریم که هنوز تا آب کم میاد همه با انگشت کارخونه‌ها رو‌ نشون میدن 👈🏭👉)
هنوز سنگ بی آبی از چاهِ تدبیرِ ریش‌سفیدا در نیومده بود که گفتن:
به‌به… چه پسرای خوبی👨🏻‍🔧
آفففرین حالا که مشکل آبتون رو حل کردین، برین به جنگ غول بی‌برقی. زحمت اونم دست خودتونو میبوسه😏
ای بابااا انصافتونو شکر، اینا خیر سرشون دور هم جمع شده بودن تا با همت و پول خودشون آهن و فولاد درست کنن. مگه خود برق دفتر و دستک نداره؟ وزیر و بودجه نداره؟ نمی‌شه کار خودشونو زمین بذارن تا مدام برای پای لَنگ بقیه عصا درست کنن.
دوباره امر شد که:
نخیر، فضولی موقوف، همینی که هست. می‌خوای بخوا، نمی‌خوای هم بخواه؛ خلاصه که آش کشک خاله‌س.
هیچی دیگه، با کلی پول و هزینه نشستن و یک عااالمه برق درست کردن. اونم چه برقی، تمییز عین برف؛ برقِ بادی، برقِ خورشیدی، برقِ پاک…
جونم براتون بگه که حالا دیگه همممه چی مهیا بود که برن سر کار اصلی خودشون. یعنی اشتغال مردم و تولید فولاد.
ولی هرچی کلید رو میزدن چراغ کوره‌هاشون روشن نمیشد. ای بابا باز چی شد؟ برق کجا رفت؟ برق خودمون کو؟🤷🏻‍♂️
گفتن: هیسسس… صداتون درنیاد که چراغ خونه‌های مردم خاموشه؛ الان وقت مدارا و مردم‌داریه.
ولی بین خودمون باشه، این وسط نه کورهٔ کارخونه‌ها روشن شد، نه چراغ خونه‌ها! فقط یه صدای قِرقِرِ مشکوک مداااام تو گوش شهر و دیارشون می‌پیچید. ما که ندیدیم، ولی میگن صدای “ماینر” این شکلیه 🤫
گناهش گردن اونایی که می‌گن🙄
طفلکی کارخونه دارا؛ اینم به نام اونا شد و به کام دیگران.
تازه داشتن به اییین همه انصاف و تدبیرِ بزرگ‌ترا عادت می‌کردن، که یه خبر تازه اومد. خبر که نه، همون دستورِ خودمون که کمی مودبانه‌ترش کردن.
این بار امر شد: حالا که آب و برقتون رو ردیف کردین، عین بچه‌های خوب، سرتونو بندازین پایین و برین گاز خودتونم‌ جور کنین😏
چیکار کنن؟! گاز جور کنن؟!!🤯 این که دیگه خودش متولی گردن‌کلفتی داره، اونم چه گردنی.
آخه پدرتون خوب، مادرتون خوب، آب و بارون نداریم، درست. برق و انرژی نداریم، قبول. باباااا گاز که داریم، خوبشم داریم، زیادی هم داریم. گاز چرا کم میارین؟ ما چیکاره‌ایم؟ این دیگه پای خودتون.
فرموند:
حرف نباشه، فضولی موقوف، همینی که هست. می‌خوای بخوا، نمی‌خوای هم بخواه؛ خلاصه که آش کشک خاله‌س.
حالا این کارخونه دارا بجای کار و بار خودشون باید دوره راه بیفتن که از کجا و چجوری گاز باید جور کنن.
قصه ما به سر رسید
کارخونه بجایی…
چی؟
کارخونه بجایی…
رسید یا نرسید؟! 🤷🏻‍♂️
اینشو شما بگین.

هیسسسس… 🤫
گوشتونو بیارین جلو. میخوام یواشکی فقط در گوش شماها بگم👂🗣️
نکنه این گاز هم بره همونجایی که اون برقا رفت
آخه، چیزی که همیشه زیاده، کلللی جماعتِ مستحقِ از ما بهترون. (ولی اینایی که گفتم بین خودمون بمونه و به کسی نگین. می‌ترسم به گوش کارخونه‌دارای شهرمون برسه و ناامید شن)

بالا رفتیم دوغ بود
پایین اومدیم ماست بود
قصه ما، راست بود 😞

 

لازم به ذکر است مسئولیت حقوقی تمامی محتواهای تولیدی معدن‌مدیا به عهده رسانه «نوآوران معدن» با شناسه مجوز 88190 می‌باشد؛ سایر محتواهای درج‌شده بازنشر و با ذکر منبع است.