اختصاصی معدنمدیا؛
✍️ نویسنده: نظامالدین عربزاده جمالی
دیگه عادت کردیم به خبرهای بد، به اتفاقای بد، حتی به خوابهای بد؛ اقتصاد و سیاست و فرهنگ و صنعت و… هم نداره.
حالا، این وسط، وقتی یه خبر خوب میشنویم تا عمق جونمون به وجد میاد.
پس بذارین همین اولِ بحث یه تبریک اساسی بگم به تیم پر تلاش بچههای فولاد مبارکه. بالاخره زحمات چندین سالهشون به بار نشست و انشعاب خط انتقال آب دریای عمان به کارخانه رسید؛ و رسما برداشت آب مصرفیِ این مجتمع عظیم فولادی از منابع سطحی و زیرزمینی منطقه به صفر رسید. خسته نباشید جناب طیبنیا، ابَر پروژهای که در زمان شما شروع شد، با پیگیریهای جناب زرندی به بار نشست و امروز وقت چیدن میوه شیرینش رسیده.
یه تبریک به مردم خوب و صبور و فهیم شهر اصفهان، و کللل استان. دیگه همون ۱٫۵٪ هم از زایندهرودِ عزیز، صرف فولادسازی مبارکه نمیشه.
آقا خدا قوت، جدا دست مریزاد.
خب، از شیرینیاش گفتیم، پس دیگه چرا کابوس؟!🤔
این برمیگرده به همون حجمِ آوار خبرهای بد که اولش اشاره کردم.
هنوز تنمون داغه از آتیش جنگلهای الیت…
هنوز آلودگی هوای کلان شهرامون چنگ میزنه به حنجرههای خشکیدهمون…
هنوز زیر پامون خالیه از زخم فرونشستهای فلات مرکزی ایران…
بهمون حق بدین که هر خبری میشنویم، هرچند خوش، اولش شک کنیم و نگران آثار مخرب زیستمحیطیش باشیم.
توی این مدت حرف و دغدغههای صاحبان صنایع فولادی رو زیاد شنیدم، با چند نفر عاقلتر از خودم هم حرف زدم؛ کارشناس محیط زیست، استاد دانشگاه شیلات، مقام ارشد سازمان آب، پیمانکار آب شیرینکن کشور عمان، همشون دغدغههای خودشون رو دارن، و همشون هم حرف حساب میزدن.
بیاین کمی واقعبین باشیم.
نه میشه درِ صنعت رو تخته کرد.
نه میشه بیش از این به منابع آب سطحی و زیرزمینی دستدرازی کرد.
به حرفای بچهگانه و شعارهای پوچ انتقال صنایع به نوار ساحلی و بازگشت به زندگی خالی از صنعت و… هم کاری نداریم.
پس واقعا چاره چیه؟
حقیقتش هیچ.
با توجه به اقلیم خشک ایران و
بحران جهانی کمآبی و
سالهای متوالی خشکسالی در ایران و
بحرانهای پیاپی زیست محیطی از یکسو،
و وابستگی شدید جامعه به صنایع بزرگ مادر و نقش بسزای اون در ایجاد اشتغال و تولید ناخالص ملی و ارزآوری بالا و… از سوی دیگه، درگیر پارادوکس عجیبی میشیم.
با توجه به جمیع موارد ذکر شده و آب بَر بودن صنایع فولادی (در اینجا تاکیدم روی مجتمع فولاد مبارکه است) برای رسیدن به منبعی پایدار از آب شیرین صنعتی، بهترین گزینه همین تصفیه و انتقال آب از سواحل جنوبی کشوره.
در واقع علیرغم هزینههای هنگفت تصفیه و انتقال آب در یک مسیر ۱۰۰۰ کیلومتری و قیمت تمامشده نهایی، این ابَرپروژه از دو منظر عقلی و اقتصادی، نه فقط توجیهپذیر، بلکه در شرایط موجود تنها گزینهٔ راهبردیست.
خب، مجتمع فولاد مبارکه اصفهان هم به عنوان یکی از بزرگترین بهرهبرداران این پروژه تصفیه و انتقال آب سواحل جنوبی (از سیرجان به بعد) سهم بسزایی در به سامان رسیدن این ابَرپروژه داشته. از تولید و تامین ورقهای تخصصی این خط لوله، تا تامین بخش عمدهای از بودجه ۳۵همتی انشعاب سیرجان تا اصفهان.
حالا چه کنیم با دغدغههای زیستمحیطیمون؟
جواب ساده است. باید مطالبهگر باشیم.
یه مثال بزنم؟
دم انتخابات جو گیر میشیم و له یا علیه یه کاندید سینه چاک میکنیم و از فردای شمارش آرا هیچ… هر دولتی علیرغم حرفای قشنگش هر کار زشتی میخواد میکنه و ما فقط غر میزنیم و جوک میسازیم.
(ما هیچ… ما نگاه…)
این پروژه هم مثل همونه، اصحاب رسانههای صنعتی و بورسی زحمت میکشن و همکاری ثمربخش چندین وزارتخونه و هلدینگ رو اطلاعرسانی میکنن؛ دمشونم گرم.
حالا که به پروژه به سامان رسید، نگیم بقیهش به ما چه🤷🏻♂️
حتی اگه تو حوزه کاریمون هم تعریف نشده، به عنوان یه شهروند دلسوز ایرانی مطالبهگر حریم محیط زیستمون باشیم.
بدونیم و باور کنیم اگه این حجم از تلخابههای گرم و غلیظِ تصفیهخونه در یک نقطه وارد آبهای آزاد بشه، صدمات جبرانناپذیر و پایدارش حداکثر ظرف ششماه تا یکسال خودش رو نشون میده. از مرگ گیاهان و ریفهای بستر دریا، تا کوچ آبزیان و نهایتاً مرگ اکوسیستم نوار ساحلی خطه جنوبی کشورمون.
اینجاست که خبر شیرین افتتاح پروژه انتقال آب، تبدیل به یک کابوس تلخ میشه.
خیلی جاهای دنیا با مقیاسی به مراتب عظیمتر آب دریا رو شیرین میکنن، از عربستان و امارات و عمان تا نیویورک.
اونا پسماند گرم و شورشون رو چکار می کنن؟
۱. با ایجاد حوضچههای تبخیر و تغلیظ، در یک فرایند صنعتی از این پسماندها نمک خوراکی و کلسیم و منگنز و… تهیه میکنن. این یعنی اشتغال و سودآوری مضاعف.
۲. بهجای تخلیه نقطهای تلخابههای گرم تصفیهخونهها در نوار ساحلی (که آسونترین و ارزونترین روشه)، با ایجاد یک سری شبکههای چند شاخه در بستر عمیق آبهای دور از ساحل، پسماندهای غلیظ نمکی رو در نقاط مختلف و ژرفتر تخلیه میکنند تا به سرعت این تلخابههای گرم و به شدت شور در محیطی گستردهتر خنثی و بیاثر بشه.
۳. با ایجاد چرخهٔ مصرف و تصفیه در نقطهٔ هدف، نیاز به ورودی منابع آبی رو به حداقل میرسونن تا اساساً برداشت از منابع آبی دریایی به حداقل برسه و طبیعتاً تولید پسماند صنعتی هم به عدد صفر نزدیک بشه. (البته این چرخهٔ تصفیه و بازیافت آب، سالهاست در مجتمع فولاد مبارکه با شدت و دقتی مثالزدنی دنبال میشه، بیش باد🤲)
۴. به مدد تکنولوژیهای بهروز در صنایعِ آب بَر، میزان مصرف آب در پروسه تولید رو به حداقل برسونن. (که انصافا مجتمع فولاد مبارکه در این زمینه پیشتاز و رکورد داره و به رکورد تحسینبرانگیز ۲٫۵ متر مکعب به ازای هر تن فولاد رسیده)
البته که متولی برداشت و تصفیه آب در نقطهٔ آغاز این خط لوله، شرکت مستقلیه و ازین بابت مجتمع مبارکه و سایر صنایع ذینفع این پروژه، بهظاهر هیچ نقشی در آلودگی و تخریب محیط زیست ندارن، ولی شایسته و برازندهٔ نام عظیم مجتمع فولاد مبارکه است که مثل همیشه بهعنوان شرکتی که دغدغه محیط زیستی داره، در قالب بخشی از هزینهکرد مسئولیت اجتماعی، برای به حداقل رسوندن تخریب محیط زیستمون، کماکان پیگیر و حتی بانی پروژههایی بشه که این آبِ شیرین مصرفی، کابوس تلخ محیط زیستمون نشه.
والله همه ما همونقدر که دردمند زخمهای محیط زیستمون هستیم، دغدغهمند صنعت و پیشرفت کشورمون هم هستیم.
بیایم همت کنیم و نذاریم خبرهای شیرین صنعتمون، کابوس تلخ طبیعتمون بشه.
و باز هم تکرار میکنم
عزیزان زحمتکش مجتمع فولاد مبارکه، اهالی فهیم و صبور استان اصفهان، بهرهبرداری از خط انتقال آب مصرفی مجتمع فولاد مبارکه، مبارکه.



