✍️ نویسنده: نظام الدین عربزاده جمالی
مقدمه:
پزشک با چهرهای آرام و لبخندی از سر عادت گفت: برخی سلولهای شما رشد و تکثیری نامتوازن پیدا کرده.
بیمار رفت؛ و چندی بعد مرد.
علت مرگ؛ سرطان پیشرفته.
امروزه هرکجا مسئول و مدیر و وزیری صحبت میکند، حرف از “ناترازی” میزند.
ناترازی در گاز…
ناترازی در برق…
ناترازی در بودجه…
نا ترازی در حاملهای انرژی…
ناترازی در رگ و پی صنعت و اقتصاد.
کسی به بیمار ما صراحتا نگفت سرطان تا بفکر درمان باشد. و انتخاب واژه رشد نامتوازن از شدت و اثر بیماری نکاست.
امروز هم کسی شهامت گفتن ندارد که آااای ایهالناس ما ورشکستهایم؛ در گاز و برق و سوخت و بودجه ورشکستهایم و به بحران رسیدهایم.
انقدر به عبث در حفظ روحیه جامعه کوشیدهاند که خود نیز فراموش کردهاند در چه شیب تندی رو به پرتگاهِ فاجعه قرار دارند (و داریم).
انقدر گفتهاند که خود نیز باورشان شده مشکل مملکت تنها چند مورد جزییِ ناترازیست.
آقایان مسئولین، ما ورشکستهایم.
حضرات، در مواردی به بحران رسیدهایم.
اگر در ایجاد شرایط کنونی سهیم نبودهاید، در ادامه آن قطعا مقصرید.
بیایید لااقل با مردم صادق باشید و صراحتا بگویید جایگاهمان کجاست.
نتیجه:
شما که گویا درمانی بر این درد ندارید، لااقل صادقانه و صریح از عمق فاجعه بگویید، بلکه ملاحظه شهروندان مسکنی بر این درد بیپایان باشد.
پن:
کلمه و ترکیبهای تازه
ناترازی = ورشکستگی