کربنزدایی صنعت فولاد، یکی از چالشهای بزرگ تحقق اهداف اقلیمی به شمار میرود اما در عین حال میتواند فرصت سودآوری قابل توجهی برای دولتها و شرکتهایی باشد که حاضر به پذیرش ریسکهای آن هستند.
صنعت فولاد حدود ۷ تا ۹ درصد از انتشار جهانی کربن را به خود اختصاص میدهد و در نتیجه یکی از اهداف اصلی مسیر رسیدن به انتشار صفر خالص تا سال ۲۰۵۰ محسوب میشود.
چالش اصلی آنجاست که نزدیک به ۸۰ درصد از این انتشار کربن، تنها در یکی از مراحل تولید فولاد رخ میدهد. یعنی تبدیل سنگآهن به آهن خام یا چدن از طریق حذف اکسیژن و سایر ناخالصیها؛ فرایندی که در حال حاضر عمدتا با مصرف گسترده زغالسنگ انجام میشود.
خبر خوب این است که فناوریهایی برای حذف عمده زغالسنگ از این فرایند در دسترس هستند؛ هرچند فولاد نهایی همچنان بدون انتشار آلاینده نخواهد بود اما میتوان میزان انتشار کربن آن را به حدود ۳۰۰ کیلوگرم به ازای هر تن فولاد رساند؛ رقمی که تقریبا یکهفتم سطح فعلی یعنی ۲.۲ تن انتشار به ازای هر تن است.
خبر بد آن است که پیادهسازی این فناوریها در مقیاس موردنیاز، نه تنها به سرمایهگذاریهای عظیم نیاز دارد بلکه مستلزم دسترسی به مقادیر گستردهای از انرژی سبز ارزانقیمت و همچنین سیاستگذاریهای هماهنگ و مشوقهای دولتی در سطح جهانی است؛ از کشورهای تامینکننده مواد اولیه مانند استرالیا گرفته تا تولیدکنندگان فولاد مانند چین و ژاپن.
استرالیا به عنوان بزرگترین تولیدکننده سنگآهن جهان، سالانه نزدیک به یک میلیارد تن سنگآهن صادر میکند که بیش از ۸۰ درصد آن به چین میرود؛ کشوری که بزرگترین واردکننده سنگآهن و تولیدکننده نیمی از فولاد جهان به شمار میرود.
با توجه به اینکه سنگآهن بزرگترین کالای صادراتی استرالیاست و زغالسنگ متالورژیکی نیز در میان پنج محصول اول قرار دارد، این کشور در برابر هرگونه تغییر ساختاری در صنعت فولاد جهان، به شدت در معرض ریسک اقتصادی قرار میگیرد.
ارزش سالانه صادرات سنگآهن استرالیا، حدود ۸۵ میلیارد دلار و زغالسنگ متالورژیکی، حدود ۳۴ میلیارد دلار است اما اگر این کشور به جای صادرات مواد اولیه به تولید آهن سبز روی آورد، برآورد میشود که درآمد صادراتی آن تا ۲۵۲ میلیارد دلار در سال افزایش یابد.
این برآورد بر این فرض استوار است که بخش عمدهای از حجم کنونی صادرات سنگآهن استرالیا طی فرایندی که از هیدروژن تولید شده با انرژیهای تجدیدپذیر مانند خورشیدی و بادی بهره میبرد، به آهن سبز تبدیل شود.
حتی اگر تنها ۴۰ درصد از تولید سنگآهن استرالیا تا سال ۲۰۵۰ به این شیوه فرآوری شود، باز هم میتوان به ارزشی در حدود ۱۱۰ میلیارد دلار در سال دست یافت؛ رقمی که با ارزش صادراتی ۶۰ درصد باقیمانده افزایش بیشتری خواهد یافت.
با این حال، ایجاد زیرساختهای لازم در بخش انرژی و فرآوری برای دستیابی به این هدف، مستلزم سرمایهگذاری عظیمی خواهد بود که به صدها میلیارد دلار بالغ میشود.
احتمال آن وجود دارد که هزینه تولید پنلهای خورشیدی، توربینهای بادی و سیستمهای ذخیرهسازی انرژی در آینده کاهش یابد؛ به ویژه اگر تقاضای بالا باعث افزایش مقیاس تولید و صرفهجوییهای ناشی از آن در چین شود. با این حال، پیش از آنکه سرمایهگذاریهای چند ۱۰۰ میلیارد دلاری صورت گیرد، سرمایهگذاران نیاز به اطمینان و تعهدات مشخص دارند.
تعهد کشورها و تولیدکنندگان بزرگ
تولیدکنندگان بزرگ فولاد مانند چین، ژاپن و کرهجنوبی باید تعهدات روشنی برای خرید آهن سبز ارائه دهند. این امر تنها در صورتی محقق میشود که این کشورها به سرمایهگذاری در جایگزینی فناوریهای فعلی وابسته به زغالسنگ با کورههای قوس الکتریکی روی آورند؛ فناوریای که میتواند آهن سبز را بدون نیاز به زغالسنگ به فولاد تبدیل کند.
تولیدکنندگان فولاد نیز باید با سرمایهگذاری در احداث کارخانههای تولید آهن سبز در استرالیا موافقت کنند و در تامین هزینههای اولیه مشارکت داشته باشند.
به نقل از رویترز، شرکتهای معدنی که در استخراج و صادرات سنگآهن مهارت دارند، باید بیاموزند که چگونه این ماده اولیه را با استفاده از هیدروژن سبز به چدن (آهن خام) تبدیل کنند. این امر در عمل به معنای یافتن شرکای تخصصی در حوزه احداث نیروگاههای تجدیدپذیر پایدار و تاسیسات تولید هیدروژن است.
هماهنگسازی همه این بازیگران برای ایجاد صنعتی نوین، هرچند بر پایه مادهای شناخته شده یکی از چالشهای اصلی این مسیر محسوب میشود اما در این میان، انتظار میرود دولت استرالیا به همراه چندین کشور آسیایی در تسهیل و حمایت از این تحول نقشی فعال ایفا کنند.
فولاد کمکربن، هزینه تولید بیشتری نسبت به فولادهای رایج دارد. از آنجایی که تجربه نشان میدهد مصرفکنندگان معمولا حاضر نیستند به صورت داوطلبانه هزینه بیشتری بابت محصولات دوستدار محیط زیست بپردازند، دولتها باید با اعمال مالیات بر کربن صنایع را تحت فشار قرار دهند و یا از طریق پرداخت یارانه آنها را به تغییر رویه تشویق کنند.
برخی کشورهای آسیایی در حال اجرای سیستم مالیات بر کربن هستند و برخی نیز مشوقهایی برای پروژههای سبز در نظر گرفتهاند اما هنوز نشانهای از شکلگیری یک چارچوب هماهنگ منطقهای که بتواند به سرمایهگذاران اطمینان بدهد و مسیر سرمایهگذاری را هموار کند، دیده نمیشود.
نکته مهمی که عمده تحلیلگران بر آن باور دارند، این است که استرالیا هم دانش فنی لازم برای حرکت به سوی آهن سبز را دارد و هم به نظر میرسد عزم خود را برای آغاز این مسیر جزم کرده است.
احتمالا گذار از مدل سنتی استخراج و صادرات سنگآهن به مسیر جدید تولید آهن سبز در استرالیا، فرایندی تدریجی اما تحولآفرین خواهد بود. در حال حاضر این مسیر همچون یک ایده نوپا نیازمند شتاب اولیه است و هرگونه پیشرفت در آغاز کار میتواند زمینهساز توسعه و رشد سریع در مراحل بعدی باشد.
باید توجه داشت که اگر این روند بدون برخورد با موانع جدی ادامه یابد، ظرفیت آن را دارد که به حرکتی فراگیر و تاثیرگذار در مقیاس بینالمللی تبدیل شود.
منبع: فلزات آنلاین