استرالیا در تحقق اهداف تعیین شده برای اجرای فرایند کربنزدایی در صنعت زغالسنگ خود با موانع قابل توجهی روبهرو شده است. وابستگی این کشور به زیرساختهای قدیمی تولید زغالسنگ، اجرای سیاستگذاریهای مرتبط با پایداری در تولید را با کندی مواجه کرده است. گفتنی است صنعت زغالسنگ به دلیل میزان قابل توجه انتشار گازهای گلخانهای، یکی از مهمترین عوامل تشدید تغییرات اقلیمی در جهان به شمار میرود.
مجمع جهانی اقتصاد طی گزارشی اعلام کرده است برای دستیابی به اهداف برایند انتشار کربن صفر باید سرعت کاهش انتشار گازهای گلخانهای ناشی از تولید و مصرف زغالسنگ پنجچ برابر افزایش یابد؛ چراکه این سوخت فسیلی بیشترین سهم را در تولید جهانی کربن به خود اختصاص داده است.
ناکارآمدیهای عملیاتی در صنعت زغالسنگ استرالیا
یکی از چالشهای اصلی در مسیر پایداری در تولید، ناکارآمدیهای ساختاری فعلی در زنجیره تامین زغالسنگ استرالیا است. این کشور سالانه حدود ۳۵۲ میلیون تن زغالسنگ صادر میکند که از طریق ۹ پایانه در امتداد سواحل ایالتهای نیو ساوت ولز و کوئینزلند انجام شده و توسط ۹ شرکت ارائهدهنده خدمات ریلی پشتیبانی آن صورت میگیرد. با این حال، ظرفیت بهرهبرداری از این پایانهها تنها حدود ۶۵ درصد است.
استفاده ناقص از این ظرفیتها، به معنای اتلاف مالی و زیرساختی قابل توجه و همچنین افزایش غیرضروری میزان انتشار کربن است؛ وضعیتی که نشاندهنده ضعف سیستماتیک در شبکه پشتیبانی لجستیکی زغالسنگ استرالیا خواهد بود.
طبق آخرین ارزیابیهای صورت گرفته، پایانه «Port Kembla Coal Terminal» که مسئولیت لجستیکی معادن زغالسنگ جنوب و غرب نیو ساوت ولز را از سال ۲۰۲۴ بر عهده دارد، دیگر خدماتی به دو معدن از مجموع پنج معدن تامینکننده زغالسنگ خود ارائه نمیدهد و به عبارت دیگر، پشتیبانی لجستیکی از این دو معدن زغالسنگ متوقف شده است.
این امر فشار هزینهای قابل توجهی بر معادن زغالسنگ باقیمانده وارد کرده و ممکن است پایداری فعالیت در آنها را طی بلندمدت تحت تاثیر قرار دهد. همچنین، پس از ورشکستگی برخی شرکای تجاری شرکت «Queensland Bulk Handling»، این شرکت توانسته است تعاملات تجاری را تنها با دو مشتری خود حفظ کند و در حال حاضر مجبور است یا مسیرهای جایگزین صادرات زغالسنگ را مشخص یا افزایش ۵۰ درصدی تعرفه ریلی را بر محمولههای صادراتی خود اعمال کند.
وضعیت فشارهای مالی بر پایانههای صادراتی زغالسنگ استرالیا
خروج برخی معادن زغالسنگ از فهرست دریافتکنندگان خدمات پشتیبانی شبکه لجستیکی استرالیا، درآمد پایانههای صادراتی را کاهش داده است و این مراکز برای جبران زیان خود، هزینههای پشتیبانی از صادرات را به اجبار افزایش دادهاند که در این صورت، معادن تولیدکننده زغالسنگ طرف قرارداد باید هزینه بالاتری را پرداخت کنند.
این موضوع سبب افزایش بهای هر تن زغالسنگ صادراتی از استرالیا شده و شرکتهای معدنی را به سمت استفاده از پایانههای صادراتی با صرفه اقتصادی بالاتر سوق داده است. در همین رابطه، شرکت «Yancoal» هشدار داده است که افزایش هزینههای عملیاتی میتواند به توجیهی برای تعطیلی برخی معادن تولید زغالسنگ در استرالیا بدل شود.
در همین راستا، تمایل برخی از تولیدکنندگان زغالسنگ به سمت پایانههای ارائهدهنده خدمات لجستیکی با صرفه اقتصادی بیشتر مانند پایانه بندر نیوکاسل افزایش یافته است. موسسه «IEEFA» نیز احتمال تعطیلی پایانههای صادراتی زغالسنگ کمبازده در استرالیا از جمله پایانههای «PKCT»، «QBH» و پایانه «WICET» را مطرح کرده است.
به گفته اندرو گورینج، تحلیلگر ارشد انرژی در موسسه «IEEFA»، در صورت تعطیلی این سه پایانه صادراتی، میزان نرخ بهرهبرداری کلی شبکه لجستیکی زغالسنگ در استرالیا از ۶۵ درصد به حدود ۷۰ درصد افزایش خواهد یافت و حدود ۵۵ میلیون تن ظرفیت مازاد محمولههای این سوخت فسیلی از چرخه پشتیبانی لجستیکی خارج میشود.
چالشهای گذار به پایداری در تولید زغالسنگ استرالیا
علاوه بر ناکارآمدیهای عملیاتی، مسیر گذار به انرژیهای پاک نیز در صنعت زغالسنگ استرالیا با چالشهای فراوانی مواجه شده است. راهاندازی پروژههای اولیه در صنعت هیدروژن سبز که تحت فشار اجرای دستورالعملهای مبتنی بر شاخص محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) آغاز شده بودند، به دلیل مشکلات مالی متوقف یا لغو شدند. بر همین اساس، تغییرات در نظر گرفته شده در رابطه با استفاده از فناوریهای جدید که با هدف کاهش انتشار در زنجیره تامین زغالسنگ استرالیا ضروری تلقی میشوند، هنوز به طور کامل به اجرا در نیامدهاند.
از سوی دیگر، میزان انتشار کربن در حملونقل ریلی که رقم بسیار بالایی گزارش شده است، به سرمایهگذاریهایی گسترده برای گذار به گزینههایی مانند انرژیهای پاک نیاز دارد. همچنین، محدودیتهای مالی مانع از دسترسی به فناوریهای نوین شده و روند اجرای اصلاحات در نظر گرفته شده برای بخش مذکور را با کندی مواجه کرده است. به علاوه، مشوقهای مالی دستوپا شکسته و ساختارهای حمایتی دولتی نیز خود به عاملی چالشبرانگیز در این راستا تبدیل شدهاند.
به عنوان نمونه، طرح «Diesel Fuel Rebate Scheme» موجب شده است وابستگی معادن به ویژه معادن زغالسنگ و حملونقل ریلی در استرالیا به سوختهای فسیلی، همچنان روندی افزایشی داشته باشد. علاوهبراین، در نبود سیاستهای تشویقی و چارچوبهای مقرراتی کارآمد برای تسهیل گذار به انرژیهای پاک، صنعت زغالسنگ استرالیا با مشکلاتی در ایجاد زنجیره تامین پایدار دستوپنجه نرم میکند و همچنان سهم قابل توجهی در انتشار کربن جهانی را به خود اختصاص داده است.
در مجموع و با وجود چالشهای عملیاتی و مالی گسترده، صنعت زغالسنگ استرالیا در آستانه یک گذار حیاتی قرار دارد. کاهش ناکارآمدیها در زنجیره تامین و افزایش بهرهوری پایانههای صادراتی میتواند ظرفیت موجود را بهینهسازی کرده و فشار هزینهای بر معادنی که هنوز از خدمات این پایانهها استفاده میکنند را کاهش دهد.
همزمان، توسعه فناوریهای نوین و سرمایهگذاری هدفمند در انرژیهای پاک، به ویژه هیدروژن سبز و حملونقل کمکربن، فرصتهای بینظیری برای بازتعریف مدل کسبوکار این صنعت فراهم میآورد. همچنین با ایجاد چارچوبهای تشویقی و قوانین و مقررات حمایتی موثر، میتوان انگیزه لازم برای پذیرش فناوریهای سبز و کاهش انتشار کربن را در صنعت زغالسنگ و پایانههای لجستکی مرتبط با آن را تقویت کرد.
به بیان سادهتر، آینده صنعت زغالسنگ استرالیا صرفا با محدودیتها و وابستگیهای موجود تعریف نمیشود بلکه با ظرفیت نوآوریهای فعلی سرنوشت آن مشخص خواهد شد. از این منظر، بازسازی زیرساختهای لجستیکی، افزایش شفافیت در مدیریت منابع و ارتقای هماهنگی میان بخش خصوصی و دولت، شرکتهای معدنی و سرمایهگذاران اساس تحقق یک زنجیره تامین پایدار و رقابتی در استرالیا را فراهم میسازد.
با اتخاذ رویکردی هوشمندانه و آیندهنگرانه، استرالیا میتواند از یک صادرکننده صرف زغالسنگ به کشوری پیشرو با صنعتی پیشرفته و سازگار با محیط زیست بدل شود؛ صنعتی که هم پاسخگوی نیازهای اقتصادی کشور باشد و هم سهمی ملموس در کاهش انتشار کربن جهانی ایفا کند. چنین چشماندازی، مسیر صنعت زغالسنگ استرالیا را از محدودیتهای فعلی به سمت استفاده از فرصتهای نوین و پایدار سوق خواهد داد.
منبع: فلزات آنلاین