در میانه تغییر و تحولات سیاسی و اقتصادی در سطح جهان، عربستان سعودی گامهایی در جهت درک قواعد رسیدن به رشد اقتصاد داخلی در آینده برداشته است. این کشور به خوبی دریافته که امنیت اقتصادی تنها بر پایه نفت استوار نیست بلکه بر عناصر معدنی جدیدی متکی است که در دل خاک نهفتهاند.
در جهانی که دیگر نبردها به روش نظامی سرنوشت جنگها را رقم نمیزنند، نوعی تازه از ابزار قدرت سر برآورده است. این ابزار قدرت نه افزایش حجم ذخایر طلا و نه شکوه آثار تاریخی کشورها بوده بلکه فلزاتی پنهان در دل زمین هستند که در اختیار داشتن آنها، ارزشی بیش از قدرت نیروهای نظامی برای کشورهای مختلف به ارمغان خواهد آورد. عناصر نادر خاکی که زمانی در اعماق زمین کسی به آنها توجهی نداشت، امروزه آینده سرنوشت بشر را به نوعی در دستان خود گرفتهاند.
در ظاهر زندگی روزمره انسانها، تکنولوژی و فناوریهای جدید به ابزاری کلیدی تبدیل شده و در پشت پرده و زیر پوست زمین، تحولات و رقابتهای مهم و سرنوشتسازی میان کشورهای جهان به ویژه در بخش اقتصادی در جریان است. در طول تاریخ، میدانهای نبرد شکلهای گوناگونی داشتهاند؛ از جنگ بر سر آب، رودخانهها و غلات گرفته تا نبرد بر سر دستیابی به نفت و مسیرهای دریایی، همه و همه تحولاتی هستند که زندگی بشر را پدید آوردهاند. به نظر میرسد این تقابل اکنون حول محور دسترسی به مواد معدنی نادری شکل گرفته است که بدون آنها عصر دیجیتال، صنایع سبز و هوش مصنوعی بیمعنا خواهد بود.
لیتیوم، کبالت، نئودیمیم و تربیوم، نامهایی که زمانی ناآشنا بودند، اکنون پایه و اساس توسعه جهان نوین بر استفاده از آنها متکی است. از باتری خودروهای الکتریکی که محور گذار به انرژیهای تجدیدپذیر هستند، تا تلفنهای هوشمندی که به یکی از ابزارهای اساسی زندگی انسانها تبدیل شدهاند و از پنلهای خورشیدی گرفته تا توربینهای بادی، همه و همه ردپایی از عناصر نادر خاکی را در خود دارند.
در معادن کنگو، سرزمینی غنی از گنجینههای معدنی در ژرفای زمین اما فقیر از لحاظ اقتصادی، هزاران نفر بیآنکه بدانند سنگهای معدنی که آنها استخراج میکنند، قرار است روزی در تولید ابزارهای فناورانه در سراسر جهان استفاده شود، مشغول به کار هستند.
به نظر میرسد چین با درک شرایط فعلی و اتخاذ راهبردی بلندمدت، قواعد این بازی را زودتر از دیگران درک کرده است. این کشور بدون هیاهو اما به صورت آرام و پیوسته توانسته است زنجیرههای تامین عناصر نادر خاکی جهان را به تسلط خود در آورد. چین طی سالهای گذشته موفق شده است سهام بسیاری از معادن را خریداری و واحدهایی تولیدی جدیدی را راهاندازی کند؛ بهگونهای که اکنون توانسته است خود را به قطب تولید عناصر نادر خاکی در جهان بدل کند.
چین با برنامهریزی و اجرای راهبردهای تعیین شده، بیش از دیگر کشورها سهم تولید مواد معدنی مورد نیاز توسعه ابزارهای فناورانه را در اختیار گرفته و اکنون این کشور نقشی بیبدیل و غیرقابل چشمپوشی در زنجیره تامین عناصر نادر خاکی در مقیاس جهانی ایفا میکند.
از سوی دیگر، اروپا به آسیبپذیری خود پی برده و دریافته است که گذار به تجدیدپذیرها، وابسته به عناصری است که این قاره آن را حداقل در مقیاسی گسترده در اختیار ندارد. در همین راستا، پروژههای اکتشافی عناصر نادر خاکی در پرتغال آغاز شد و بحثهایی درباره تعادل میان محیط زیست و حوزه مواد معدنی حیاتی در قاره سبز شکل گرفت.
به بیان سادهتر، قاره اروپا به این نتیجه رسیده است که اجرای سیاستگذاریهای سبز، نیازمند زیرساختی معدنی بوده که امکان تامین آن برای این قاره با توجه به افزایش تنشهای تجاری و تسلط چین بر بخش عناصر نادر خاکی آسان نخواهد بود.
در ایالات متحده آمریکا به نظر میرسد سیاستگذاریهای دولتی به سمت توسعه بخش تولید و استخراج عناصر نادر خاکی متمرکز شده است. در همین رابطه، دولت آمریکا روند اکتشاف و استخراج عناصر نادر خاکی را در داخل آغاز کرده و همزمان به دنبال ایجاد ائتلافهایی از استرالیا تا آفریقا برای تضمین دسترسی پایدار به این عناصر معدنی مهم است. آمریکا در واقع با دنبال کردن چنین سیاستهایی قصد دارد وابستگی خود به چین برای تامین عناصر نادر خاکی را کاهش دهد.
در این میان، در منطقه همیشه خبرساز خاورمیانه عربستان سعودی گامهایی راهبردی در جهت کسب درآمد از تولید و صادرات عناصر نادر خاکی را در آینده برداشته است. طرح ملی توسعه مواد معدنی، تنها یکی از طرحهای توسعهای این کشور در صنایع معدنی با هدف رسیدن به جایگاه اقتصادی در مقیاس جهانی به شمار میرود؛ جایگاهی که بر تملک ابزارهای تولید و نه صرفا مصرفگرایی متکی است.
در مراکش، تونس و اردن ذخایر چشمگیری از فسفات کشف شده و اخیرا در بیابانهای مصر نیز ظرفیتهای امیدبخشی از عناصر نادر خاکی یافت شده است. گویی اقتصاد جهان عرب که روزگاری بر فروش نفت استوار بود، اکنون خود را برای ایفای نقشی تازه در عصر عناصر نادر خاکی آماده میکند.
در میانه این نبرد خاموش برای دستیابی به عناصر نادر خاکی، اوکراین به یکی از مناطق ژئوپلیتیک با اهمیتی راهبردی بدل شده است. در زیر خاک سرزمینی که زمانی به عنوان سبد غذایی اروپا شناخته میشد، ذخایر عظیمی از لیتیوم، تیتانیوم، منگنز و گرافیت نهفته است؛ منابعی که بعدی فراتر از مرزهای جغرافیایی و میدانهای نبرد به این مناقشه بخشیدهاند.
عناصر نادر خاکی به محرک نوآوری و توازن قدرت جهانی بدل میشوند
در حال حاضر توزیع قدرت جهانی در حال بازتعریف است؛ بهگونهای که جایگاه کشورها بیش از گذشته به میزان دسترسی و کنترل آنها بر منابع معدنی حیاتی وابسته شده است؛ منابعی که زیربنای صنایع آینده، از فناوریهای جدید تا انرژیهای پاک را شامل میشود. این رقابت پنهان برای عموم مردم اگرچه شاید محسوس به نظر نرسد اما در عمل، تعیینکننده مسیر و توازن اقتصادهای بزرگ جهان خواهد بود.
طبق آمارهای ارائه شده، تقاضای جهانی برای عناصر نادر خاکی به سرعت در حال افزایش و ثبت رشد دو برابری بوده و طبق گزارش آژانس بینالمللی انرژی، جهشهای عظیمی در تقاضا برای لیتیوم و کبالت به وجود آمده است. در همین راستا، با افزایش ظرفیت تولید ابزارهای فناورانه، خودروی الکتریکی و قطعات توربینهای بادی و پنلهای خروشیدی فشار برای دسترسی به حجم بیشتری از عناصر نادر خاکی بیشتر میشود.
یکی از راهبردهای کلیدی در همین رابطه توسعه معادن پایدار و تمرکز بر بخش بازیافت است؛ جایی که در آن دوباره فلزات ارزشمند از پسماندهای الکترونیکی و باتریهای مستهلک شده استخراج میشوند. این چرخه بازیافت نوین، نه تنها سپری در برابر آسیب به محیط زیست خواهد بود بلکه وابستگی به زنجیره تامین عناصر نادر خاکی از معادن را کاهش داده و حتی نقشه قدرت صنعتی جهان را به تدریج تغییر خواهد داد.
به نظر میرسد نوآوری علمی در این رقابت به منزله نیروی محرکه اصلی عمل خواهد کرد. در آزمایشگاههای دانشگاه استنفورد، شنان بائو در حال توسعه مواد الکترونیکی انعطافپذیر و خودترمیمشوندهای است که میتوانند وابستگی به عناصر نادر خاکی را کاهش دهند. همزمان، پژوهشهای نوین در حوزه باتریها با بازتعریف ساختار و عملکرد آنها، افقهای تازهای را در توسعه انرژیهای پاک و فناوریهای پزشکی گشوده است.
در بخش صنعتی نیز سرمایهگذاریها با سرعتی بیسابقه در حال انجام است؛ شرکتهای بزرگ برای تضمین دسترسی پایدار به زنجیره تامین و استمرار فرایند تولید با یکدیگر رقابت و در عین حال تلاش میکنند میان کسب سود و رعایت الزامات زیستمحیطی و مسئولیتهای اجتماعی تعادلی پایدار برقرار سازند.
در مجموع در حال حاضر جهان در معرض دگرگونیهای ژئوپلیتیکی گستردهای است. فلزات به ابزارهایی بدل شدهاند که میزان توان یک کشور برای ساخت آینده، حکمرانی و ایجاد تعادل میان انسان و طبیعت را آشکار خواهد ساخت. در همین رابطه، عناصر نادر خاکی قوانین تازهای را بر تعیین سیاستگذاریهای جهانی تحمیل کردهاند.
با دستیابی به هر پیشرفتی در توسعه فناوریهای جدید، نیاز به این عناصر معدنی افزایش یافته و فاصله میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان آن روزبهروز در حال کاهش است. از این رو هر کشوری که بتواند دسترسی بهتری به عناصر نادر خاکی داشته باشد، آینده این کرهخاکی در دستان او خواهد بود.
در حال حاضر بشر در عصری به نام عصر عناصر نادر خاکی زندگی میکند و سرنوشت انسان بیآنکه خود بداند، به این عناصر گره خورده است.
منبع: فلزات آنلاین