صنعت فولاد با سهم ۷ تا ۹ درصدی در انتشارات جهانی گازهای گلخانهای، ناچار به پذیرش فرآیند کربنزدایی است. سرعت این گذار سبز به چندین عامل کلیدی بستگی دارد: منابع، استراتژی شرکتها و سیاستهای دولتی.
۱. منابع و فناوریهای مورد استفاده
کشورهایی مانند چین، هند و روسیه با ذخایر عظیم زغالسنگ، عمدتاً از مدل کوره های بلند و اکسیژن پایه استفاده میکنند که به ازای هر تن فولاد، ۲.۲ تا ۲.۴ تن دی اکسید کربن منتشر میکند.
کشورهای حاشیه خلیج فارس، شمال آفریقا و ایران با ذخایر عظیم گاز طبیعی، از مدل گاز طبیعی، آهن اسفنجی، کوره قوس الکتریکی استفاده میکنند. این روش تنها ۰.۴ تا ۰.۷ تن دی اکسید کربن منتشر کرده و محصولات آنها را عملاً سبز میسازد.
مزیت روش کوره های قوس الکتریکی: جایگزینی کورههای بلند- اکسیژنی با کورههای قوس الکتریکی و استفاده از آهن اسفنجی و در آینده هیدروژن، به عنوان بهترین فناوری موجود اصلیترین استراتژی کربنزدایی در شرکتهای بزرگی چون آرسلور میتال و تاتا استیل انگلستان است.
روش جایگزین، یعنی تزریق هیدروژن به کورههای بلند تنها پتانسیل کاهش دی اکسید کربن تا ۲۰ درصد را دارد و نیازمند فناوریهای پرهزینه جذب و ذخیره دی اکسید کربن است که هنوز از واقعیتهای صنعتی فاصله دارد.
۲. نقش تامینکنندگان و تغییر سهم بازار
پیشبینی میشود سهم روش کوره های قوس الکتریکی در تولید جهانی فولاد تا سال ۲۰۵۰ به ۴۸ درصد افزایش یابد (از ۲۹.۱ درصد در ۲۰۲۴). این امر تقاضا برای قراضه را به شدت بالا میبرد (نزدیک به ۱ میلیارد تن در سال) که تامین آن امکانپذیر نیست.
در نتیجه، اهمیت آهن اسفنجی، بریکت گرم و سرد (محصولات کم کربن) افزایش یافته و کشورهایی مانند ایران، کشورهای حوزه خلیج فارس، استرالیا و کانادا که از پتانسیل بالایی برای تولید این مواد (با گاز طبیعی، خورشید یا برقآبی) برخوردارند، به تامینکنندگان کلیدی تبدیل خواهند شد.
این کشورها همچنین پتانسیل تبدیل شدن به صادرکنندگان بزرگ هیدروژن سبز برای صنایع فولادی چین، ژاپن و اتحادیه اروپا را دارند.
۳. سیاستهای حمایتی دولت
کربنزدایی، یک وظیفه ملی است و نیازمند مداخله فعال دولت هاست. کشورهایی مانند ژاپن و استرالیا برای تسریع این روند، سیاستهای حمایتی موثری را در پیش گرفتهاند.
در مقابل، کشورهایی که حفاظت تعرفهای قوی از بازار داخلی ندارند (مانند برزیل، بریتانیا و اتحادیه اروپا)، با چالش رقابت با واردات فولاد ارزان مواجه هستند که حاشیه سود برای سرمایهگذاری سبز را از بین میبرد.
مکانیسمهای قیمتگذاری کربن اتحادیه اروپا بهتنهایی کافی نیستند و باید با برنامههای دولتی تأمین مالی برای پوشش هزینههای تحقیق و توسعه و اجرای پروژههای مقیاس بزرگ همراه شوند.
نتیجه: دستیابی به کربن صفر در صنعت فولاد با چالشهای بزرگی چون هزینههای هنگفت فناوریهای جدید و رقابت با محصولات سنتی ارزانتر روبروست؛ اما سیاستهای دولتی معقول و هدفمند میتواند سرعت این تحول جهانی را به شدت افزایش دهد.
منبع: ایفنا