جستجو

به این صورت که دانشگاه همواره راه خود را می‌رود و صنعت نیز راه خود را. جزیزه‌ای عمل کردن حوزه‌های صنعت و دانشگاه در چند دهه گذشته، دانشگاه را به محلی برای تئوری‌پردازی صرف و صنعت را به سمت استادکاری سوق داده، در حالی که با ارتباط و هم‌افزایی این دو بخش می‌توانیم شاهد شکوفایی دانشگاه، صنعت و در نهایت اقتصاد کشور باشیم.

دانشگاه‌ها مرکز تولید مقاله شده‌اند

درباره ارتباط صنایع معدنی و دانشگاه محمدحسین بصیری، استاد دانشگاه و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران که در حوزه‌های گوناگون صنایع معدنی نیز فعال است عنوان کرد: از دیرباز رابطه دانشگاه و بخش معدن و صنایع معدنی نه‌تنها ایده‌آل نبوده، بلکه حتی مطلوب و رضایت‌بخش نیز نبوده است. عملکرد گذشته دانشگاه‌ها سبب شده معادن و صنایع معدنی تمایلی و اعتمادی به دانشگاه‌ها نداشته باشند، زیرا به این باور نرسیده‌اند که دانشگاه‌ها بتوانند مشکلات معدن و صنایع معدنی را حل کنند و دانشگاه‌ها نیز این جایگاه را در خود نمی‌بینند که معدنکاری و صنایع معدنی را از رویکرد سنتی به سمت رویکرد علمی پیش ببرند. بصیری با اشاره به نظامی که در دانشگاه‌ها حاکم است، عنوان کرد: ارزش‌هایی که در دانشگاه‌ها حاکم است استادان را به سمتی سوق می‌دهد که گرهی از کار صنعت باز نکند. نظام دانشگاه‌ها به این صورت است که تمام تشویق‌ها به این سمت و سو است که دانشجویان و استادان تمام وقت خود را صرف تولید مقاله علمی کنند و تعداد مقاله‌ها معیاری برای ارتقای استادان دانشگاهی شود، این در حالی است که می‌توان ادعا کرد بالای ۹۰ درصد این مقاله‌ها تاثیری بر ارتقای صنعت کشور ندارند، از این‌رو دانشگاه‌ها تبدیل به مراکز تولید مقاله‌هایی غیرکاربردی شده‌اند که گرهی از کار صنعت و تولید نیز باز نمی‌کنند. وی در ادامه افزود: افتخار دانشگاه‌های کشور این شده که تعداد مقاله‌های علمی ما در سطح جهان دارای رتبه قابل‌توجهی است در حالی که مقاله‌های علمی دانشگاهی ما ممکن است مشکلات کشورهای دیگر را حل کند و سبب ارتقای دانش در سطح بین‌المللی شود، اما فایده‌ای عملی برای خود ما نخواهد داشت. این کشورها پژوهش‌های تئوریک خود را از طریق مقاله‌های ما پیش می‌برند و در نهایت آنها را کاربردی کرده و به کار می‌گیرند. این استاد دانشگاه ادامه داد: در حالی که در شرایط حساس کنونی کشور که دانشگاه باید برای حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی در حوزه معدن و صنایع معدنی حضور فعالانه و بیشتری داشته باشد، این توانایی را ندارد. بصیری خاطرنشان کرد: برخی صنایع معدنی کشور بیش از ۵۰ و حتی ۱۰۰ سال قدمت دارند اما پرسش مهم این است که در چند دهه گذشته، استادان دانشگاه‌های ما تا چه اندازه در راه‌اندازی این صنایع و رفع مشکلات آنها نقش داشته‌اند؟

صنایع تمایل به استادکاری دارند

این عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه با اشاره به مشکلاتی که در حوزه صنعت وجود دارد، عنوان کرد: از سوی دیگر، صنعت نیز با دانشگاه بیگانه است. اختیار صنایع بیشتر در دست سرمایه‌گذاران بوده و صاحبان صنایع نیز از گذشته به این باور نرسیده‌اند که دانشگاه‌ها می‌توانند مشکلات آنها را حل کنند. سابقه تاریک تاریخی ارتباط دانشگاه با صنعت این پیوند را تاکنون گسستنی کرده است. این روند، در حقیقت چرخه معیوبی را شکل داده که در آن حلقه اتصال دانشگاه و صنعت گم شده است.
بصیری ادامه داد: از طرفی، صاحبان صنایع نیز تمایلی به بکارگیری مهندسان و افراد تحصیلکرده ندارند و بیشتر صنایع معدنی کشور در حد استادکاری نیروهای خود را استخدام می‌کنند.

پیشنهادهایی برای ارتباط بیشتر

این استاد دانشگاه در ادامه با ارائه راهکارهایی برای ارتباط بیشتر دانشگاه و صنعت عنوان کرد: باید نظام ارتقای مقام استادی دانشگاه‌ها از مقاله‌نویسی تغییر کند. این در حالی است که هم‌اکنون مقاله‌های کاربردی هم چندان مورد قبول نظام دانشگاهی نیست و تئوری‌های پیچیده را بیشتر می‌پسندد؛ بنابراین استادانی که تمایل به حل مشکلات بخش صنعت دارند، یا جایگاه کمرنگی در دانشگاه دارند یا اینکه از کشور خارج می‌شوند.
بصیری ادامه داد: مقاله‌ها نیز باید به سمت کاربردی شدن پیش برود و مبنای رشد ارتقای دانشجویان و استادان در حقیقت این راهکارهای عملی قرار بگیرد، نه مقاله‌های تئوریک.
وی در ادامه با اشاره به بخش صنعت نیز عنوان کرد: معادن و صنایع معدنی بزرگ کشور نیز باید به سمت علمی شدن پیش بروند. مشکل بخش صنایع معدنی در کشور این است که این واحدها به‌طور واقعی خصوصی نشده‌اند و در دست صاحبان اصلی خود نیستند؛ از این رو تمایلی به ارتباط با دانشگاه ندارند. با این حال می‌توان قوانینی را وضع کرد که این واحدها افراد متخصص را به‌کارگیرند. به‌عنوان نمونه، سازمان نظام مهندسی معدن اقدام خوبی انجام داده که هر معدنی به تناسب وسعت باید مسئولان فنی داشته باشد که فارغ‌التحصیل مهندسی معدن باشند. این رویکرد هم زمینه اشتغال فارغ‌التحصیلان این رشته را فراهم می‌کند و هم سطح معدنداری کشور را به لحاظ علمی ارتقا می‌بخشد. هرچند این اقدام‌ها کافی نیست و باید اقدام‌های بیشتری در این راستا انجام شود.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: در حوزه مدیریت نیز باید افراد متخصص را به‌کار گماشت، در حالی که حتی انتخاب وزیران ما نیز با نگاه تخصصی نیست. موضوع این است که انتخاب مدیران و انتخاب محل کارخانه‌ها و… سیاسی است. برای نمونه ۸ طرح فولادی با فشار سیاسی با چندین هزار میلیارد تومان طراحی و ساخته شده که از مطالعات اولیه برخوردار نیست و فقط با فشار سیاسی نمایندگان مجلس شورای اسلامی شکل گرفته‌اند که شاهد زیان آن هم هستیم.

اولویت، کاهش نرخ تمام شده تولید

سیدحسن سجادیان، مدیر مرکز فرآوری مواد آذرخش جهاد دانشگاهی تهران نیز درباره ارتباط صنعت و دانشگاه اظهارکرد: اولویت تولیدکننده تولید بوده و در این راستا به‌دنبال کاهش نرخ تمام‌شده خود است؛ از این‌رو تمایلی به پرداخت هزینه‌های برای کسب دانش ندارد.
البته شرکت‌های بزرگی مانند فولاد مبارکه یا فولاد خوزستان در زمینه ارتباط با بخش‌های دانشگاهی پیشگام شده‌اند اما شرکت‌های کوچک با توجه به این موضوع که به‌دنبال کاهش نرخ تمام‌شده هستند، تمایلی ندارند در زمینه دانش سرمایه‌گذاری کنند.
سجادیان در ادامه توضیح داد: در زمینه ارتباط صنعت و دانشگاه، در بخش دانشگاه هم نیروی انسانی متخصص و هم دانش آن موجود است اما چون بخش صنعت به دانشگاه مراجعه‌ای ندارد و از دانشگاه پشتیبانی نمی‌کند، دانشگاه نیز تمایلی برای روی آوردن به صنعت از خود نشان نمی‌دهد. باید بخش صنعت به دانشگاه سفارش بدهد تا دانشگاه نیز بتواند وارد حوزه صنعت شود.

بیگانگی دوطرفه صنعت و دانشگاه

وی با بیان این موضوع که برای اتصال بخش صنعت و دانشگاه باید سیاست‌های کلانی از سوی سیاست‌گذاران تدوین شود، عنوان کرد: بیگانگی دانشگاه و صنعت، یک بیگانگی دو طرفه است. از یک سو استادان دانشگاه چندان تمایلی ندارند که به سمت کارهای عملی در حوزه صنعت پیش بروند و بیشتر خود را درگیر مسائل علمی می‌کنند و از سوی دیگر، صنعت نیز خود را بی‌نیاز از دانش می‌داند و به‌دلیل سودآوری بیشتر و هزینه نکردن برای دانش، روی خوشی به دانشگاه نشان نمی‌دهد.
مدیر مرکز فرآوری مواد آذرخش در ادامه تصریح کرد: اگر زمانی یک کار علمی از سوی دانشگاهیان در بخش صنعت انجام شود، به‌طور معمول با درصدی از خطا روبه‌رو می‌شود که اجتناب‌پذیری است. به‌عنوان نمونه، اگر دانشجو یا استاد دانشگاهی برای نخستین‌بار بخواهد یک آلیاژ فلزی را طراحی یا تولید می‌کند، بدون شک با درصدی از خطا همراه خواهد بود که این درصدی از خطا را باید خریدار بپذیرد. به‌عبارت دیگر باید ریسک‌پذیری آزمون سعی و خطا در دانش را صنعتگر بپذیرد. اما بخش صنعت تمامیت‌خواهی می‌کند و ترجیح می‌دهد یک محصول را از یک شرکت خارجی خریداری کند تا هزینه ایجاد دانش برای تولید یک محصول جدید را از سوی دانشگاه بپردازد، از این رو استادان یا دانشجویان دلسرد می‌شوند و انگیزه‌ای برای ایجاد دانش برای صنعت نخواهد داشت.
سجادیان در ادامه توضیح داد: البته تولیدکننده ادعا دارد که هزینه‌های تولید، کارگر و… را پرداخت می‌کند و هزینه‌های دانشی که همراه با درصدی از ریسک‌است را نمی‌تواند بپردازد. وی تصریح کرد: باید دانشگاه و صنعت یک استراتژی مشترک تعریف کنند، زیرا زمانی که صنعت هزینه‌های دانش را بپردازد، دانشگاه نیز به حوزه صنعت ورود پیدا خواهد کرد.
مدیر مرکز فرآوری مواد آذرخش در ادامه خاطرنشان کرد: قانونی به‌نام نمونه‌سازی و آزمون باید تصویب شود چراکه اگر هزینه‌های این نمونه‌سازی را صنعت پرداخت کند، راه دانش نیز هموارتر می‌شود. ما در جهاد دانشگاه به دنبال این کار هستیم و تا حدی هزینه‌های آن را نیز پرداخت می‌کنیم اما در برخی حوزه‌ها هزینه‌ها بسیار بالاست و نمی‌توان آنها را پرداخت کرد البته بودجه‌های پژوهشی به ما داده می‌شود اما این بودجه‌ها جوابگوی هزینه‌ها نیست. از این‌رو دانشگاه‌ها از ورود به صنعت دلسرد می‌شوند.

 

منبع: روزگار معدن

مطالعه‌ی بیشتر:

لازم به ذکر است مسئولیت حقوقی تمامی محتواهای تولیدی معدن‌مدیا به عهده رسانه «نوآوران معدن» با شناسه مجوز 88190 می‌باشد؛ سایر محتواهای درج‌شده بازنشر و با ذکر منبع است.