جستجو

در قسمت قبل راجع به این صحبت کردیم که سعی کنید با پرسیدن چند پرسش، به این برسید که شور و اشتیاقتان را چگونه به ایده یا فناوری تبدیل کنید؛ البته قرار نیست که این گام را طی یکی دو روز طی کنید اما سعی کنید که بیش از حد طولانی نشود، هنوز راه درازی در پیش دارید، پس در گام صفر خیلی معطل نشوید.

بعد از این که به جواب رسیدید، تلاش کنید برای ادامه کارتان یک تیم، هرچند کوچک، تشکیل دهید.

تنها شرط لازم و کافی برای شروع یک کسب و کار چیست؟

این که یک ایده عالی داشته باشید یا فناوری شما واقعاً منحصر به فرد و خدمتی که ارائه می دهید کاملاً متفاوت باشد، خیلی خوب است اما شرط لازم و کافی نیست، همه این ها فقط و فقط زمانی ارزش دارد که مشتری حاضر باشد به ازای محصول و خدمت شما، پول پرداخت کند!

 

قبلاً هم به این اشاره کردیم که سعی کنید دنیا را از دید کسی که می خواهید خدمت و محصولی برایش ارائه کنید، ببینید و نظرات و قضاوت های شخصی خود را دخالت ندهید، جذاب بودن یک ایده و فناوری از نظر شما، دلیل نمی شود که بقیه هم دوستش داشته باشند. چه بسیار کسب و کارهایی که کلی وقت و انرژی صرف ساختن و ارائه چیزی کردند که هیچ کس نیازی به آن نداشت و یا خواهانش به قدری کم بود که ادامه دادنش هیچ توجیه اقتصادی نداشت.

برای این که بتوانید در دنیای پر رقابت کسب و کار کم نیاورید، باید به فکر نوآوری باشید. ساخت محصولی که جدید نیست و هیچ نوآوری خاصی ندارد باعث می شود در میدان رقابت عقب بمانید و نهایتاً بتوانید سهم ناچیزی از بازار به دست آورید.

خب بهتر است قبل از این که جلوتر برویم تکلیفمان را با تعریف چند واژه مشخص کنیم، چون قطعاً خیلی زیاد با آن ها برخورد خواهید داشت:

این که می گوییم در کسب و کار باید به دنبال ارزش باشیم، دقیقاً منظورمان چیست؟

بازار یعنی چه؟ تفاوت بازار و صنعت در چیست؟

مشتری کیست و با کاربر چه فرقی دارد؟

ارزش بسته به موقعیتی که از آن استفاده می شود، ممکن است معنای متفاوتی داشته باشد. شما در زندگی خود اصولی را رعایت می کنید که بر مبنای آن «تصمیم» می گیرید؛ این اصول ارزش های شماست؛ مثلاً حاضر نمی شوید برای کسب موقعیت بهتر دروغ بگویید، ماندن در وطن باعث می شود که از خیر مهاجرت بگذرید. همه تصمیم های ما ریشه در ارزش هایمان دارد و اگر در تصمیم گیری مشکل داریم، به علت این است که ارزش های خود را به درستی نمی شناسیم.

در کسب و کار، وقتی از خلق ارزش حرف می زنیم منظورمان بهایی است که مشتری حاضر است برای به دست آوردن محصول و خدمت ما بپردازد و البته ذکر این نکته ضروری است که هر کسب و کاری که به درآمد می رسد، ارزش آفرین نیست؛ مثلاً رسانه‌ای که حق‌السکوت می گیرد یا شخصی که با رانت و رشوه به درآمدزایی رسیده، ارزشی خلق نمی کند، چنین کسب و کارهایی عضو زائد زنجیره کارآفرینی هستند و با حذفشان، ضرری به اقتصاد و جامعه وارد نمی شود.

بازار به سمت تقاضا می گویند، در واقع به زبان ساده یعنی جایی که مشتری باشد! و منظور مکان فیزیکی نیست. وقتی می گوییم بازار گوشی های هوآوی رو به رشد است، یعنی تقاضا برای آن زیاد شده است.

واژه دیگری که قطعاً بارها با آن روبه رو خواهیم شد، «صنعت» است. صنعت در مقابل بازار قرار می‌گیرد و به سمت عرضه می‌گوییم. همه کسانی که محصول یا خدمتی ارائه می دهند در سمت صنعت قرار می گیرند، چه کسی که کافی شاپ دارد و فضا و خوراکی ارائه می دهد و چه کسب و کاری که خودرو تولید می کند.

مشتری کسی است که قرار است برای خرید محصول و خدمت، پول بدهد. الزاماً مشتری همان کاربر نیست، مثلاً کاربر اسباب بازی کودکان هستند اما پول آن را پدر و مادرشان پرداخت می کنند.

قدم بعدی…

بعد از این که ایده و فناوریتان مشخص شد و تیمتان را تشکیل دادید، باید مشخص کنید که می خواهید محصول و خدمتتان را برای چه بازاری عرضه کنید؟

چه کسانی قرار است مشتری شما باشند؟

شما منابع (زمان، پول و نیروی انسانی) محدودی در اختیار دارید، پس نباید هدفتان این باشد که ایده و فناوری خود را برای نیاز طیف بزرگی از جامعه بسط دهید. میزان منابع خود را برآورد کنید و بازاری را انتخاب کنید که می توانید بر آن تسلط پیدا کنید، این بازار باید با دقت کافی تعریف و محدود شود.

در این مرحله تمام مشتریانی که ممکن است محصول شما منفعتی برای آن ها داشته باشد را لیست کنید، در واقع این مرحله همان طوفان فکری است، پس هر ایده ای که به ذهنتان می رسد را بنویسید، هرچقدر هم که مسخره باشد.

پس از این که تمام بازارهای احتمالی را لیست کردید، باید آن را محدود کنید.

برای این بتوانید این کار را انجام دهید، بهتر است چند سوال از خود بپرسید؟

  • آیا مشتری بودجه خوبی دارد؟
  • آیا دسترسی این بازار به محصول و خدمت من راحت تر و بهتر است؟
  • آیا مشتری هدف قانع کننده ای برای خرید دارد و به راحتی برای خرید آن هزینه می کند؟
  • آیا رقابت شدیدی وجود دارد؟
  • آیا این بازار با ارزش های شما و هم تیمی هایتان سازگار است؟

 

برای این که بتوانید این کار را با دقت و عمیق انجام دهید، نیاز است که به نکات زیادی توجه کنید که ذکر آن ها در این مقاله نمی گنجد؛ هدف مطرح کردن و آشنایی اولیه با مفاهیم کسب و کار بود تا در صورتی که به طور جدی به راه اندازی کسب و کار می اندیشید، دروازه ای برای ورود شما به دنیای جذاب، هیجان انگیز و پیچیده‌ی کارآفرینی باشد.

برای این که بتوانید گام های خود را درست و محکم بردارید، خواندن کتاب «۲۴ گام برای موفقیت کسب و کارهای نوپا» از بیل اولت را به شما توصیه می کنیم.

در این متن ۱۰۰۰ کلمه ای به مواردی اشاره شد که به تنهایی نیاز به چند هزار کلمه توضیح و تفسیر دارد. حالا این به خود شما بستگی دارد که چقدر مشتاق پیگیری و ادامه دادن باشید و به سراغ منابع اصلی بروید.

 

منابع پیشنهادی:

  • ۲۴ گام برای موفقیت کسب و کارهای نوپا / بیل اولت
  • طراحی ارزش پیشنهادی/ الکساندر استروالدر
  • خلق مدل کسب و کار/ الکساندر استروالدر
  • سایت «متمم» (محل توسعه مهارت های من)

 

نویسنده: ساقی نبی لو

مطالعه‌ی بیشتر:

لازم به ذکر است مسئولیت حقوقی تمامی محتواهای تولیدی این وبسایت تحت عنوان «اختصاصی معدن‌مدیا» و در این دسته‌بندی، به عهده رسانه «نوآوران معدن» با شناسه مجوز 88190 می‌باشد؛ سایر محتواهای درج‌شده بازنشر و با ذکر منبع است.