آیا طی دهه آینده پول کاغذی به پایان راه خود میرسد؟ آیا پزشکی به سمتی میرود که در آن هر دارو ویژه هر شخص طراحی میشود؟ آیا به زودی گوشتی خواهیم خورد که کاملا در آزمایشگاه تولید شده؟ آیا کاپیتالیسم از بحرانهای پیدرپی جان سالم به در میبرد؟
دههای جدید آغاز میشود و حتی نمیشود یک صنعت پیدا کرد که در آستانه تحولی عظیم نباشد. مجله فورچن از چندین متفکر و مدیرعامل قدرتمند جهان خواسته قدرتمندترین ایدههایی را معرفی کنند که دهه آینده را شکل میدهند. گزیدهای از ویژهنامه فورچن را بخوانید:
۱.شکاف بخش خصوصی و دولت کاهش مییابد
ماریانا مازوکاتو، اقتصاددان و استاد یونیورسیتی کالج لندن
نشانههای هشداردهنده از بد کار کردن بازار سرمایه در همه جا دیده میشود. سود شرکتها را ببینید: در بلندمدت این سود افزایش پیدا کرده، اما سرمایهگذاری کاهش یافته. حالا به سطح نابرابری درآمدی و بیکاری جوانان نگاه کنید: افراد جوان با بدنهای سر پا مهارتهای لازم را ندارند تا در بازار کار رقابت کنند. همزمان شرکتها با نومیدی دنبال نیروی کار با مهارت هستند.
از دید ماریانا مازوکاتو، اقتصاددان و استاد یونیورسیتی کالج لندن، تناقضاتی نظیر اینها نشانه این واقعیت است که هم بخش دولتی و هم بخش خصوصی راه خود را گمکردهاند. زمانی شراکت تقریبا بیدردسری میان این دو بخش جریان داد: دولت سرمایه پروژههای خصوصی تحقیق و توسعه را تامین میکرد و این ما را به دوران سفرهای فضایی و بعدتر عصر کامپیوتر و اینترنت رهنمون کرد.
مازوکاتو هشدار میدهد که در صورتی که دولتها نتوانند این رابطه را از نو برقرار کنند چشمه ابداعات خشک میشود و رشد اقتصادی کشورها و سود شرکتها کاهش خواهد یافت. همزمان نابرابری هم بدتر خواهد شد.
فورچن: دولت و بخش خصوصی چطور باید همکاری کنند؟
مازوکاتو: دولت فقط قرار نیست موقع مشکل خوردن بازار آزاد وارد ماجرا شود. دولت باید در حوزههایی سرمایهگذار اصلی و اولیه باشد، در حوزههای پرریسک و نیازمند به سرمایه بالا که شرکتهای خصوصی قصد نزدیکشدن به آنها را ندارند. در جایی که مسئله اصلی نه سود هیئت مدیره که نفع کل مردم است.
– چقدر خوشبینید که رابطه دولت و بخش خصوصی بهتر شود؟
– در سال ۲۰۱۹ ما پنجاهمین سالگرد سفر به ماه بود که یک شاهکار تکنولوژیکی به حساب میآید. انسان توانست در آن زمان کاری خارقالعاده انجام دهد. ماموریت آپولو ۱۱ مامویت دست چپیها یا دست راستیها نبود. همه در آن دخیل بودند، بخش خصوصی کنار دولت مشغول به کار بود تعداد زیادی از شرکتها – مثل موتورولا، جنرال الکتریک و هانیول – در رسیدن ما به ماه نقشی حیاتی ایفا کردند و البته قدرت هدایتی عظیم ناسا و دولت هم وجود داشت. ما امروز نیازمند چنین ترتیبی هستیم.
۲.سرمایهداری میتواند نجات پیدا کند
سر پال کالیر، استاد دانشگاه آکسفورد و نویسنده کتاب «آینده کاپیتالیسم»
من به کاپیتالیسم اعتقاد دارم. این تنها سیستمی در ۱۰ هزار سال اخیر است که توانسته استانداردهای زندگی را بالا ببرد. اما هدایت سرمایهداری با سیستم خلبان خودکار جواب نمیدهد. سرمایهداری به صورت دورهای از خط خارج میشود و ما همین حالا در یکی از دورههای از خط خارج شدن قطار سیستم سرمایهداری زندگی میکنیم.
جامعه اصولا به تعداد زیادی نهادهای متفاوت نیاز دارد که بتوانند به لحاظ اخلاقی قطبنمای جامعه باشند. انسانها به طور طبیعی خود را در گروهها سازماندهی میکنند و مهمترین گروهی که ما توانستهایم روی زمین تشکیل بدهیم شرکت است. شرکتها هم باید به لحاظ اخلاقی کم نیاورند و در اکثر تاریخ بشر شاهد چنین روندی بودهایم.
اما این بخش کاپیتالیسم در دهه ۱۹۷۰ از ریل خارج شد، زمانی که میلتون فریدمن اعلام کرد تنها هدف شرکت رساندن سود به سهامداران است. این فقط یک بخش از وظیفه شرکتهاست، نه همه آن. لغزش این ایده کار را به جایی رساند که موسسه Business Roundtable (تشکیلشده از مدیر عاملان شرکتهای آمریکایی)
بعد از ۳۰ سال سجده به ایده فریدمن بالاخره اعلام کرد که «دیگر بس است!» حالا اکثر شرکتها متوجه شدهاند که نیاز به نگاه عمیقتری به مسئله هدف کسب و کار دارند.
سنجش دستاوردهای یک شرکت اهمیت دارد چون اگر فقط یک چیز را حساب کنید – سود – در نهایت فقط همان یک چیز نصیبتان میشود. اگر یکی از اهداف یک شرکت کمک به مردم آفریقا باشد، آن وقت بهترین معیارهای کوتاهمدت برای فهم موفقیت یا شکست این هدف، میزان اشتغالزایی آن شرکت در آفریقا و میزان مالیاتهای پرداختی به دولت است. معیار بلندمدت هم این میتواند باشد که آیا سیاستهای این شرکت محرک رشد دیگر شرکتها و موسسات شده یا نه.
رهبری یک شرکت نقشی بسیار مهم در تعیین فرهنگ این سازمان دارد. اگر شما به شرکتهای مهم ژاپنی نگاه کنید میبینید که مدیرعامل و مدیران سطح بالا مثل کارکنان و کارگران عادی لباس میپوشند، آنها در بوفه مثل کارکنان عادی غذا میخورند و به همین خاطر است که موقع صحبت درباره شرکت و کارکنانش میتوانند از کلمه «ما» استفاده کنند بدون اینکه باعث خنده شوند. مدیرعاملی که میخواهد مثل بقیه کارکنان شرکتش باشد باید کمی دست به فداکاری بزند: کمتر حقوق بگیرد، مثل بقیه کارکنانش مسافرت برود و با آنها غذا بخورد. اینها خیلی هم سخت نیست.
جامعه ما به صورت اتوماتیک نجات پیدا نخواهد کرد. ما باید خودمان جامعه را نجات دهیم. هر زمان که جامعه از خط خارج میشود مسئولیت ما برگرداندن اوضاع به حالت عادی است. اما ما این بار کند عمل کردهایم. اگر ما کاری نکنیم فرزندانمان را به جامعهای نابسامان، پریشان و آشفته پرتاب میکنیم. هرچه در این سیستم رده بالاتری داشته باشید مسئولیتتان هم بالاتر است.
۳.آینده کار: مدرک دانشگاهی از مد میافتد
جیمی دیمون، مدیرعامل جیپی مورگان چیس، بزرگترین بانک آمریکا
گرفتن مدرک چهار ساله کالج تنها مسیر رسیدن به شغل پردرآمد نیست. این تفکر کهنه یکی از موانع رشد در آمریکاست که جلوی دسترسی گروه زیادی از افراد را به فرصتهای شغلی میگیرد. ما باید راههای سنجیدهتری را برای استخدام بهترین و بااستعدادترین افراد پیدا کنیم تا به نیازهای این اقتصاد به سرعت در حال تغییر پاسخ بدهیم.
واقعیت این است که آینده مشاغل به مهارتها مربوط خواهد بود نه فقط مدرک دانشگاهی. همین جا بگویم که ما همچنان برای مدرک کالج و بالاتر از آن ارزش قائل خواهیم بود و آنها از موضوعیت نخواهند افتاد. اما استعدادی که باعث رشد یک اقتصاد جهانی مثل اقتصاد ما میشود متنوعتر از اقتصاد دانشگاهدیده است. همه قرار نیست با چهار سال درس خواندن معمول در کالج مهارت لازم را کسب کنند.
حالا کسبوکارها با نهادهای آموزشی همکاری میکنند تا برنامههای درسی تازهای را به وجود آورند و همزمان به دانشآموزان این امکان را میدهند که در شرکتها کارآموزی کنند و سریعتر برای بازار کار آماده شوند. مثلا در واشنگتن دی.سی این روند در حال ریشه دواندن است: شرکتها با دبیرستانها، کالجهای دولتی و دانشگاهها همکاری میکنند تا دانشآموزان را برای مشاغل پردرآمد تکنولوژیک آماده کنند. در یکی از این همکاریها ۳۰ هزار شغل در حوزه امنیت سایبری فقط در ویرجینیای شمالی وجود دارد که منتظر دانشآموزان تعلیمدیده است.
در آمریکا کالجهای دوساله منطقهای که بعد از دبیرستان به دانشآموزان هر منطقه آموزشهای فنی و ابتدایی را میدهند میان افراد با استعداد یا پولدار آنچنان محبوبیت ندارند. اما حالا این کالجها با همکاری با کسبوکارها فرصتهای شغلی خوبی برای دانشآموزان ایجاد کردهاند.
فراموش نکنید که سال گذشته بیش از سه چهارم آگهیهای شغلی بانک ما در آمریکا نیاز به مدرک لیسانس نداشت. بازار کار در حال تحولی بنیادین است.
۴.آینده کار: هفتهای ۴ روز کار بهتر است!
اندرو بارنز، کارآفرین نیوزیلندی
آیا امکان دارد فقط با یک تغییر در وضعیت شرکتها هم ضرر کمتری به محیطزیست برسد، هم شکاف جنسیتی در محل کار کاهش یابد، هم سلامت روان کارکنان بهتر شود و هم بهرهروی بالا برود؟ اندرو بارنز، بنیانگذار استارتآپ نیوزلندی در حوزه مسکن میگوید چنین چیزی امکان دارد، آن هم با کاهش روزهای کاری در هفته امکانپذیر است! او سال پیش برای ۲۴۰ کارمند خود طرح هفته کاری ۴ روزه را اجرا کرد. بعد از یک دوره آزمایشی به دقت مدیریت شده، بارنز متوجه شد میزان تعهد شغلی کارکنانش بعد از این تغییر ۴۰ درصد افزایش یافته است. او حالا کمک به شرکتها برای درک این ماجرا را ماموریت اصلی خود قرار داده است.
او کار دشواری پیش رو دارد. خودش میگوید: اگر من وارد دفتر یک مدیرعامل میشدم و میگفتم میتوانم با تجدید سازمان شرکت شما میتوانم بهرهوری را ۴۰ درصد بالا ببرم اکثر مدیران عامل بلافاصله به طرح من چراغ سبز نشان میدادند. اما اگر من وارد دفتر شما شوم و بگویم «میخواهم کارکنانتان کمتر کار کنند» واکنش اولیه این است: «شوخی میکنی؟»
راز ماجرا این است که بتوانیم بین شکل کار کردن افراد در هفته ۴ روزه با هفته ۵ روزه تفاوت قائل شویم. بارنز متوجه شد که کارکنان وقتی ببینند اگر کمتر در شبکههای اجتماعی وقت بگذرانند یا کمتر با هم حرف بزنند میتوانند جایزه یک روز تعطیلی را بگیرند با خوشحالی این کار را میکنند. مزایای این طرح برای شرکتها، اقتصاد و جوامع خارقالعاده است.
این سیستم باعث میشود در ساعات شلوغی، ماشینهای کمتری در خیابان باشند. ساعات کار انعطاف پذیر به زنان کمک میکند در رقابت نابرابر با مردان – چون باید به بچهها هم برسند – بهتر عمل کنند و مشاغل سطح بالاتر بگیرند. در شرکت بارنز، بعد از معرفی سیستم هفته ۴ روزه، کارکنان عملکرد قبلی خود را حفظ کردند و همزمان کاهش ۷ درصدی استرس و افزایش ۲۴ درصدی در رضایت از توازن کار/زندگی گزارش شده است. بارنز به شرکتهای خودروسازی آلمانی اشاره میکند که هفته کاریشان ۲۸ ساعته است و یا یک تجربه جدید در مایکروسافت ژاپن که در آن مشخص شد چهار روز کار در هفته باعث افزایش ۴۰ درصدی فروش میشود. بارنز میگوید: «ایده اختیاری پنج روز کار در هفته به ما رسیده و ما در آن گیر کردهایم. اما جهان تغییر کرده است.»
۵.انقلاب ژنومیک مسیر صنعت دارو را عوض میکند
جنیفر دودنا، زیستشیمیدان و از چهرههای کلیدی «انقلاب کریسپر»
جنیفر دودنا، استاد دانشگاه کالیفرنیا، برکلی را ملکه کریسپر میدانند. فناوریای انقلابی که به دانشمندان اجازه میدهد تغییراتی در دیانای سلولها ایجاد کنند. تکنولوژی ویرایش ژن میتواند در مقابله با وضعیتهایی مثل سرطان، اختلالات خونی و دیگر بیماریهای ژنتیکی به کمک پزشکان بیاید. اما انقلاب ژنومیک سوالاتی بنیادی در حوزه اخلاق پزشکی ایجاد میکند. همینطور هزینههای سنگین آن که باعث میشود مشتریان این تکنولوژی فقط ثروتمندان باشند.
فورچن: تکنولوژی ویرایش ژن ۱۰ سال دیگر چه شکلی خواهد داشت؟
دودنا: من فکر میکنم ده سال دیگر ما احتمالا پیشبینیهای دقیقتری درباره وضعیت سلامت افراد با توجه به ژنهایشان خواهیم داشت. نه فقط این، ما خواهیم دید که کریسپر کل صنعت پزشکی و دارویی را تکان خواهد داد. از ویرایش ژنها نه فقط برای درمان بیماریها که برای پیشگیری از بیماریها استفاده خواهد شد.
یک سال بعد از گزارش مبنی بر اینکه پزشک چینی توانسته جنین با ژن ویرایششده متولد کند، شما مقالهای در نیچر منتشر کردید و خواستار تصویب سریع دستورالعملهای اخلاقی در این حوزه شدید.
من واقعا امیدوارم که طی دهه آینده تلاشهای جهانی برای ایجاد مقررات در حوزه ویرایش ژنتیکی افزایش یابد، بخصوص در بخشهایی که میتواند تاثیری شدید بر زندگی همه بگذارد. نه فقط بر نوزادان که بر صنعت کشاورزی. چون در این حوزه هم فرصتهای تجاری بزرگی نهفته اما اینجا هم نیاز به احتیاط داریم.
فکر میکنید آمریکا اولین دارو بر پایه کریسپر را چه زمانی تایید کند؟
من فکر میکنم کمتر از ده سال دیگر شاهد چنین روندی باشیم، البته اگر وضعیت کنونی ادامه پیدا کند. ما به پیشرفتهای هیجان انگیزی در جنگ با سرطان و درمان اختلالات خونی مثل کمخونی داسیشکل رسیدهایم.
اما عموما این تکنولوژی باید برای هر شخص مجزا طراحی شود و این گران در میآید. آیا راهحلی برای این مشکل هست؟
یک حوزه که به توجه فراوان نیاز دارد و گاهی اوقات من شخصا به آن متعهدم، همین بخش هزینه و دسترسی است. چطور میشود افراد بیشتری را در سراسر جهان از مزایای کریسپر بهرهمند کرد؟ من فکر میکنم پیشرفت تکنولوژیک باعث ارزانتر شدن این درمان و افزایش دسترسی میشود. البته نه در بخش کریسپر ماجرا، که در حوزه مولکولهایی که از آنها برای ویرایش ژن استفاده میکنیم و همچنین در حوزه چگونگی وارد کردن دارو به بدن.
پس فکر میکنید در دهه آینده این علم از آزمایشگاهها خارج میشود.
من فکر میکنم طی پنج سال آینده برای ما امکانپذیر خواهد بود که هر نوع تغییر یا ویرایش هر ژنی را در هر اورگانیسمی با دقت بالا انجام دهیم. به نظرم ما خیلی به این تحول نزدیکیم. البته این کار در آزمایشگاهها انجام خواهد شد و قدم بعدی انجام آن روی بیماران واقعی در بیمارستانهاست.
۶.زنان بازار کار را متحول میکنند
ملیندا گیتس، از بنیانگذاران بنیاد بیل و ملیندا گیتس، قدرتمندترین بنیاد خیریه خانوادگی جهان
در طول تاریخ، چهره قدرت و نفوذ در آمریکا به طرز یکطرفهای سفید و مذکر بوده است. طی دهه آینده این تغییر میکند.
زنان – و مهمتر از آن زنان از هر طبقه یا نژادی – به طور فزایندهای آن کسانی هستند که در شرکتها تصمیمها را میگیرند، منابع را کنترل میکنند و دورنمای تمامی بخشهای جامعه را شکل میدهند. این تغییر هم در خانه دیده میشود و هم در محل کار و هم در محیط عمومی. این به معنای محصولات و سیاستگذاریهایی جدید خواهد بود که بخش گستردهتری از جامعه را نمایندگی خواهد کرد. طی دهه آینده این روند شدت میگیرد. این همه چیز را تغییر خواهد داد.
۷.گوشت مصنوعی اقتصاد غذا را متحول میکند
جان مککی، بنیانگذار و مدیرعال Whole Foods
مردم کمکم نسبت به غذایی که میخورند هشیارتر میشوند. غذا بخشی از آگاهی فرد از خود است و شکل غذاخوردنش تکهای از هویت او به حساب میآید. طی دهه آینده رژیمهای غذایی شخصیتر میشوند: تعداد گیاهخواران بالاتر میرود و افراد بیشتر از قبل درگیر چه باید خورد و چه نباید خورد خواهند شد. این باعث میشود افراد با رژیمهای مشابه غذایی رابطه عمیقتری با هم پیدا کنند و بیشتر با هم وقت بگذرانند. همچنان بازار مواد غذایی برای توده مردم وجود خواهد داشت اما کوچکتر میشود. فروش شرکتهای سنتی که محصولات غذایی بستهبندی میفروشند پایین خواهد آمد.
یک چیز عجیب برای من درباره محبوبیت گوشتهای بر پایه گیاهان این بود که این روند در اصل بخاطر سلامت یا حتی اخلاقیات خوردن حیوانات قدرت نگرفته. این روند را جوانایی به وجود آوردهاند که میخواهند صدمه کمتری به محیطزیست بزنند. ما تاکنون چنین رفتاری از یک گروه بزرگ ندیده بودیم. البته نمیگویم آنها به جریان غالب بدل شدهاند، اما در مسیرش هستند.
سرمایهگذاری سنگین در حوزه تولید گوشت آزمایشگاهی به همین خاطر ادامه خواهد یافت. (این گوشت برخلاف گوشتهای گیاهی کنونی واقعا مزه گوشت میدهد.) گوشتی که با کشت سلولی در محیط کنترل شده به وجود میآید میتواند زمین را تغییر دهد. طی دهه آینده این ایده تجاری خواهد شد و باعث میشود گوشتخواری این جمعیت عظیم در دنیا ضربه کوچکتری به محیط زیست بزند. این حتی ارزانتر هم خواهد بود. بشر در طول تاریخ به یک شیوه به گوشت حیوانات دسترسی داشته، حالا این شیوه جدید همه چیز را تغییر میدهد.
۸.پایان عصر موتور درونسوز
کریستینا فیگوئرز، دبیر اجرایی چارچوب پیماننامه سازمان ملل در تغییر اقلیم بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۶
در دهه ۲۰۲۰ ما شاهد آغازی بر پایان عصر موتورهای درونسوز خواهیم بود. این روندی چشمگیر است چرا که کل رشد اقتصادی ما طی ۱۵۰ سال گذشته بر پایه این تکنولوژی بوده و سوختهای فسیلیای که آن را تغذیه میکردند.
در طول چند سال اخیر جهان سرمایهگذاری سنگینی روی خودروهای الکتریکی و هیدروژنی انجام داده و این در طول دهه آینده شدت بیشتری خواهد گرفت. قانونگذاران در سطوح شهری، ایالتی و ملی کمکم متوجه خواهند شد که موتور درونسوز تکنولوژیای است که هم در مقیاس جهانی و هم در سطح شهر باعث آلودگی جدی هوا میشود. دلیل اصلی آلودگی شهرهای ما سوختهای فسیلیاند که سالانه ۷ میلیون نفر را در دنیا میکشد.
به علاوه اکثر – اگر نگوییم همه – تولیدکنندگان خودرو متوجه شدهاند که تقاضا برای خودروهایی که دیاکسیدکربن کمتری تولید میکنند به طور جدی در حال گسترش است. مشتریان هم کمکم متوجه میشوند که این خودروها هم تمام مزایای عملکردی موتورهای درونسوز را دارند بدون آنکه دردسرهای نگهداری و آلودگی آن را داشته باشند. این خودروها میتوانند از صفر تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت را در ۲.۵ ثانیه برسند. شبکههای شارژ خودروها در حال گسترش پوشش خود هستند و در سال ۲۰۱۹ از قیمت باتریهای آنها ۱۳ درصد کاسته شد. عدهای از تحلیلگران پیشبینی کردهاند که هزینه خودروهای الکتریکی و بنزینی در همین سال ۲۰۲۰ برابر خواهد شد. فورد اخیرا اعلام کرده که خودروی شاسی بلند فورد موستانگ را تولید میکند که کاملا الکترونیک است. در این میان موتور سیکلتها هم به سمت نیروی الکتریسیته شیفت میکنند: موتورسواران حالا میتوانند به پمپ بنزینها در هند بروند، دیوار باتریهای شارژ شده را پیدا کنند، آن را با باتری خالیشان تعویض کنند و بعد از چند دقیقه راه خود را بروند.
تا سال ۲۰۳۰ احتمالا ما نخواهیم توانست خودرویی بخریم که مجز به موتور درونسوز باشد. ما البته دوران گذاری ۱۰ تا ۱۵ ساله را خواهیم داشت که طی آن هر دو تکنولوژی کنار هم در جادهها حضور خواهند داشت. اما تا سال ۲۰۳۰ من دوست دارم تکنولوژی موتور درون سوز را در موزه ببینم. موزهای که نقش آن را در توسعه اقتصاد جهانی گرامی میدارد اما مشخص میکند که این تکنولوژی به تاریخ پیوسته است.
ترجمه: کاوه شجاعی
منبع: وبسایت رسمی اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران