تولیدکنندگان فرومنگنز از تبعیض عوارض واردات مواد اولیه در مقایسه با فرومنگنز وارداتی گلایه میکنند و معتقدند قوانین ناکارآمد آنها را به مبارزهای نابرابر با محصول وارداتی دعوت کرده که نتیجهاش از پیش مشخص است.
از سوی دیگر تولیدکنندگان فروکروم از انحصارطلبی و دست باز معدنداران برای خامفروشی سنگ کرومیت شکایت دارند که نمیگذارد فروکروم تولید داخلی، مولد ایجاد ارزش افزوده برای صنعت این کشور شود.
گلایه تولیدکنندگان فرومولیبدن نیز از کمبود سولفور مولیبدن است و همچنین شاکی از بخشنامههایی هستند که اگرچه ابلاغ شدهاند ولی نصفه و نیمه اجرا میشوند و در شرایطی که ماده اولیه در کشور برای همان شرکتهایی که از آغاز بودهاند هم کم است، باز مجوز بهرهبرداری صادر میشود و سفره همه را بینان میکند!
دل خون تولیدکنندگان فروسیلیکومنگنز از این است که گویا اصلا قرار و مداری برای پشتیبانی از تولید داخلی نبوده است؛ در شرایطی که تولید داخلی کفاف مصرف همه صنعت را میدهد، راه واردات این محصول، بدون دردسر برای همه باز است و تولید داخلی را به سوی نابودی میبرد!
اما داستان وقتی غمانگیزتر میشود که حتی تولیدکنندگان فروسیلیسیم هم از وضعیت موجود ابراز نگرانی میکنند. وقتی صنعتی که همه ابراز و عوامل تولید آن از «الف» تا «ی» در کشور مهیا است نیز از آینده نامعلوم خود ابراز نگرانی میکند، باید کمی جدیتر و عمیقتر به موضوع نگاه کنیم.
مگر میشود این همه صنعتگر و این همه سابقه، همه از روی نابلدی زبان به شکوه باز کنند؟!
این که تولیدکننده ما مواد اولیه خود را با هزار ترفند و حیل، به قیمت آزاد خریداری کند ولی واردکننده محصول، بی آنکه حتی تعرفه واردات بپردازد، بازار داخلی را اشباع کند، حرف کمی نیست. این که یک نهاد دولتی مسئول تامین ماده اولیه یک تولیدکننده باشد و نتواند ماده اولیه او را تامین کند و در عوض نهاد کنار دستی او برای این صنعت بی ماده اولیه مدام مجوز بهرهبرداری صادر کند، درد کوچکی نیست. اصلا خندهدار نیست که در دو صنعت، یکی را از خام فروشی منع کنند و در دیگری لازم باشد که تولیدکننده برای تامین ماده اولیه خود به صادرکننده آن حق شیرینی بدهد! این چه منطقی است که میگوید یک عده را برای تولید و خودکفایی کشور در یک صنعت بسیج کنی و وقتی کارها دارد به نتیجه میرسد، راه واردات کالای ارزان چینی را باز کنی؟! یا چه حساب و کتابی است که میگذارد چهار برابر نیاز داخلی، ظرفیت تولید ایجاد کنی در حالی که نه نیازی به مصرف داری نه راهکاری برای صادرات؟!
و تازه اینها فقط قسمتهای بیرون از آب کوه یخی است که برای دیدن آسیبهای بخش پنهان آن باید سالها صبر کنیم. به نظر میرسد برای مسیری که صنعت تولید فروآلیاژ کشور، امروز در آن راه میپیماید، نقشهای برای مقصد و فردای روشن خود ترسیم نشده و فقط قرار است امروز خود را به سلامت جان به در ببرد. نقشهای که باید خیلی پیش از شروع این مسیر به آن در مورد آن فکر میشد.
…وقتی همه کهنهسواران همسفر، از مسیر مینالند، باید به این بیندیشیم که شاید راه را اشتباه آمدهایم.
یادداشت: پیمان صفردوست
منبع: فلزات آنلاین