* دکتر علی یزدانی
مدیرعامل شرکت مدیریت اکتشاف منابع معدنی پایا و مشاور معدنی شرکت توسعه معادن و صنایع معدنی خاورمیانه (میدکو)
* اختصاصی معدن مدیا
اکتشافات معدنی در کشور
چرا اکتشاف در کشور چندان موفق نبوده و منابع بزرگ کشف نشده است؟ آیا این عدم موفقیت معلول محیط زمینشناسی بودهاست؟ آیا سیاست اقتصادی کلان کشور دخالت داشتهاست؟ آیا نگرش سرمایهگذاران دخیل بوده است؟ و یا عوامل داخلی، مانند فرهنگ سازمانی، تنظیم استراتژی یا حتی مدیریت استعدادها بوده اند؟ و بالاخره کدام نیروها بیشترین تأثیر را داشته اند؟
نظرات متفاوتی در مورد عوامل و مولفه های کلیدی موفقیت وجود دارد که تا حد زیادی از شرایط بازار یا چرخه تجارت فراتر میرود.
بازگرداندن رهبری در توسعه استراتژی اکتشاف
کار رهبری در اکتشاف منابع معدنی فراتر از نظارت بر کار فنی است. رهبر اکتشاف باید همراه با تیم خود و به طور فعال استراتژی اکتشاف را تدوین کند. موضع رهبر نسبت به مدیران ارشد و هیئت مدیره نباید متضاد باشد و رهبران اکتشاف باید خود را ببینند و به عنوان صدای حاکم بر اکتشاف عمل کنند و قویترین مورد ممکن را برای استراتژی متفکرانه خود رقم بزنند، در عین حال همکاری با رهبری عالی را نیز نشان دهند.
استراتژی توسط رهبران تیم اکتشاف در مجامع دو بار در سال باید تدوین شود و در طی آن بخش بودجه به بحث گذاشته شود، رؤسای پروژهها، مدیران و متخصصان منطقه چهار یا پنج روز را صرف ارائه و بحث در مورد شایستگیهای پیشنهادی هزینههای اکتشاف، بررسی معیارهایی مانند اندازه اهداف و ریسک نسبی آنها، تعداد گمانههای موردنیاز برای کشف کانیسازی و تسهیلات لجستیک مسائل حوزه تحت مسئولیت خود کنند.
زمین شناسان مجرب، بهویژه یابندگان کانسنگ، بهتر از هر کس دیگری میدانند که در کجا میتوانند بهترین بازده اکتشاف را کسب کنند. رهبری پروژههای اکتشافی باید به کانساریابان توانمند سپرده شود. برای داشتن استقلال در تصمیمگیریهای مهم، رهبر اکتشاف (پروژه) باید دارای اختیار کافی باشد. مدیران ارشد و هیئتمدیره باید به رهبر اکتشاف اعتماد کنند تا او بتواند برای بودجه عملیاتی بخش خود تصمیم بگیرد.
اکتشافات معدنی باید با سازوکارهای حاکم بر صنعت اداره شود و درواقع ارزشافزوده حاصل از یافتهها بهعنوان بازگشت سرمایه بهحساب آید. اگر بخش اکتشاف بهعنوان یک مرکز هزینه دیده شود، موفقیت در آن دشوار خواهد بود. متأسفانه این نگرش در بسیاری از مؤسسات کشور اعم از دولتی و خصوصی حاکم بوده فلذا سرمایهگذاری اکتشافی در کشور اصولاً قابل قیاس با دیگر کشورها نبوده و برای یافتن ذخایر معدنی مطابق با استانداردهای روز دنیا کافی نیست. میانگین هزینه اکتشاف برای یک کانسار فلزی (Base metal) طبق محاسبات MinEx از ۲۳ میلیون دلار در دوره ۱۹۸۰-۱۹۸۹ به ۶۴ میلیون دلار در دوره ۲۰۰۰-۲۰۰۹ رسیده است. در همین دو دوره هزینه اکتشاف یک کانسار متوسط طلا از ۴۴ میلیون دلار در دوره ۱۹۸۰-۱۹۸۹ به ۷۷ میلیون دلار در دوره ۲۰۰۰-۲۰۰۹ افزایشیافته است.
کانسنگیابان باید دارای توان و استعداد باشند و شرکت باید تفاوت بسیار بین دانشمند و جوینده کانسار را بداند. بسیاری از شرکتهای بزرگ و مشهور معتقدند که علم خوب در این زمینه منجر به اکتشاف موفقیتآمیز خواهد شد؛ اما علم یک تلاش بیپایان برای جستجوی دانش است. بسیاری از شرکتها به انجام کارهای علمی خوب خود ادامه میدهند، اما از آنجا که قادر به یافتن همه جوابها نمیشوند نمیتوانند اقدام به حفر گمانه اکتشافی برای یافتن ذخیره بنمایند. بدین روی از گرفتار شدن در چنبره شکلی گزارشها میباید به کنکاش در شناخت سیستمهای کانه ساز و مؤلفههای کنترلکننده و ردیاب پرداخته و ترکیب دانش و بینش توأمان بکار گرفته شود.
کانسنگیابان که شاید تنها ده یا ۲۰ درصد از نفرات یک تیم موفق هستند، دارای استعداد مشخص برای حضور اکتشافی در مکان و زمان مناسب هستند. بسیاری از شرکتها نمیدانند که یافتن کانسنگ مهارت خاصی لازم دارد و متفاوت از پردازش داده و تهیه اطلاعات است. آنها فکر میکنند که اگر حفاری زیاد انجام دهند، نمونههای بسیار بگیرند و هزینه بهکفایت انجام دهند، موفق خواهند شد؛ اما این استراتژی همیشه صدق نمیکند. شرکتهایی که در اکتشاف برتر هستند، فرهنگی دارند که کانسنگ یابان را ارج نهاده، تشویق نموده و پاداش میدهند.
بسترهای اکتشافی در دنیا
اکتشاف منابع پنهان و زیر پوشش ستبر گران است و ریسک فنی بالایی را به همراه دارد. در دو دهه گذشته، اکتشافات از مناطق دارای ریسک حاکمیتی کم ولی ریسک فنی بالا مانند استرالیا به سمت مناطق دارای ریسک حاکمیتی بالا ولی ریسک فنی و اکتشافی کمتر مثل غرب آفریقا سوق دادهشده است و با رفتن شرکتها به مناطقی همچون آفریقا، آمریکای جنوبی و آسیای مرکزی، سهم استرالیا از هزینههای جهانی اکتشاف از ۴/۱ در دهه ۱۹۹۰ به ۸/۱ کاهشیافته است.
در همین دوره، سرمایهگذاری اکتشافی در مناطق بکر (Green Field) کاهشیافته و بیش از ۷۰٪ از کل حفاریها در مجاورت کانسارهای کشفشده (Brown Field) برای یافتن ذخایر عمیق بوده و در ۱۱ سال گذشته ۶۲ درصد افزایشیافته است. تنها ۳۰٪ از متراژ حفاریها در سرزمینهای بکر صورت گرفته و عمده حفاریها در مناطق معدنی برای افزایش ذخیره در عمق انجامشده زیرا همواره بین میزان حفاری و ذخایر کشف شده رابطه مستقیمی وجود داشته و شرکتها بدان پایبند هستند. منابع عمیق و ذخایر پنهان بدون حفاری نمیتواند کشف گردد.
ریسک در اکتشاف و نحوه کاستن از آن
اکتشاف منابع معدنی در بهترین شرایط از نرخ ریسک و احتمال شکست بالایی برخوردار است، بهگونهای که تنها بخش ویژهای از کارآفرینان اجتماعی که سری پرشور، روحیهای ریسکپذیر و دارای جهانبینی ویژه هستند، در این عرصه حضور مییابند، سرمایهگذاری میکنند و با چالشهای بسیار رویاروی میگردند به امید آنکه ثروت خود و ملت را افزایش دهند. متأسفانه در شرایط کنونی کشور و به دلیل تنگناهای ایجادشده از سوی دشمنان، دشواریهای عدیدهای رویاروی پروژههای اکتشافی بروز نموده که اهم آنها شامل محدودیت نقدینگی، امکانات محدود و بلکه غیرممکن در تأمین لوازم و تجهیزات حفاری، عدم دسترسی به آزمایشگاههای مطمئن برای آنالیز نمونهها در خارج از کشور و بهصورت جامعتر کاستیهای اجتماعی – اقتصادی و اثرگذاری آن دو در اجرای طرحها و پروژهها است.
در مقایسه دو روش سنتی و روش استفاده از تکنولوژی، شانس موفقیت برای اکتشاف کانسارهای نوع پورفیری در کشور شیلی از حدود ۱٫۳ درصد و در شرایط بهرهگیری از تکنولوژیهای نوین و مراکز پژوهشی و آزمایشگاهی مناسب به ۲۸ درصد رسیده است (شکل۱) و هزینه اکتشاف در مقایسه ۱۹۹۷-۱۹۹۸ با ۱۹۹۹-۲۰۰۱ یعنی دوره بهرهگیری از تکنولوژی ۱۵ مرتبه کاهشیافته است.
همین مقایسه برای اکتشاف کانسارهای نوع پورفیری نیز انجامگرفته و نتایج آن در دو جدول ۳ و ۴ آورده شده است.
کارآمد سازی اکتشافات معدنی کشور
ضرورت اصلی برای کارآمد ساختن اکتشاف منابع معدنی در کشور تعیین الگو متناسب با استانداردهای جهانی، بازنگری جدی و تعیین تکلیف محدودههای قبضه شده اکتشافی و معدنی، بازنگری و شکلدهی اصولی به اخذ مجوزها و صدور پروانههای اکتشاف، اصلاح شکل و گستره محدودهها بهتناسب و ضرورت عرصه مناسب برای عملیات، تنظیم سازوکار مناسب برای دوره اکتشاف بهتناسب نوع کانسار و ابعاد پروژه، استفاده از تکنولوژیهای کارآمد و پاسخگو برای عملیات اکتشافی زمینی و مهندسی اکتشاف (جداول ۴ و ۵) و درنهایت جامعنگری و برخورد نتیجه محور در ارزیابی یافته و پرهیز از نگرش شکلی و روی آوردن به محتوا و نتایج است.